خواهر عزیزم سیده فاطمه حسینی کسب رتبه سوم المپیاد کشوری رشته زبان و ادبیات عرب را به شما تبریک و تهنیت عرض کرده و از حضرت حق ، موفقیت روز افزون شما را در عرصه علم و عمل خواستارم .
فهرست منابع
ـ قرآن مجید
ـ استبصار فیها اختلف من الاخبار: الشیخ ابوجعفر محمدبن الحسن الطوسی. دارالاضواء، بیروت 1406 ق.
ـ تاریخ تمدن: ویل دورانت.
ـ تحریر الوسیله: روحالله الموسوی الخمینی. اسماعیلیان قم.
ـ تهذیب الاحکام. الشیخ ابوجعفر محمدبن الحسن الطوسی. دارالاضواء، بیروت 1406 ق.
ـ توضیح المسائل: روحالله الموسوی الخمینی. انتشارات فرهنگ انقلاب اسلامی 1365 ش.
ـ توضیح المسائل: ایةالله اراکی.
ـ جواهر الکلام: الشیخ محمد حسن النجفی. داراحیاء التراث العربی. بیروت.
ـ الحدائق الناظره: فی احکام العترة الطاهره. الشیخ یوسف البحرانی. دارالکتب السلامیه. نجف 1352 ق.
ـ رساله نوین: بیآزار شیرازی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. تهران 1346 ش.
ـ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدشقیه: زین الدین بن علی جبل عاملی (شهید ثانی)، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
ـ اسرائر الحاوی لتحریر الفتاوی: ابوجعفر محمدبن احمد بن ادریس الحلی. مؤسسه النشر اسلامی.
ـ صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی. تهیه و تدوین مراکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. تهران 1361 ش.
ـ العروة الوثقی: امام خمینی (تعلیق): مکتب الوجدانی قم.
ـ فقه (مجله) شماره 4 و 5. دفتر تبلیغات اسلامی. قم.
ـ فقه الصادق: سید محمد صادق حسینی روحانی. چاپ مهراستوار. قم.
ـ فلسفات اسلامیه: محمد جواد مغنیه
- الکافی: ابوجعفر محمدبن یعقوب الکلینی.دارالاضواء بیروت 1405
ـ الکافی فی الفقه: ابن براج.
ـ کیمیای سعادت: امام محمد غزالی
ـ المبسوط: الشیخ ابوجعفر محمدبن الحسن الطوسی. المکتبة الرضویة تهران. 1378 ش.
ـ مجمع فائدة و البرهان: محقق اردبیلی مؤسسه النشر اسلامی ایران.
ـ مجمع المسائل: ایةالله محمدرضا گلپایگانی
ـ مجموعه مقالات کنگره زمان و مکان در اجتهاد. دفتر نشر و تنظیم آثار امام خمینی 1375.
ـ المراسم العلویه: سلار دیلمی (ابویعلی حمزة بن عبدالعزیز دارالجوامع الفقهیه بیروت 1410)
ـ مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام: زین الدین بن علی العاملی. انتشارات دارالهدی. قم.
ـ مستند الشیعه: احمد بن محمد مهدی نراقی. کتابخانه ایةالله مرعشی. قم.
ـ مستمسک العروة الوثقی: سید محسن طباطبایی حکیم. مطبعة الآداب النجف 1391.
ـ مصباح الفقاهه: ایةالله خویی انتشارات وجدانی. قم.
ـ مفاتیح الشرایع: فیض کاشانی (محمد حسن) مطبعة خیام. قم 1401
ـ مفتاح الکرامه: فی شرح قواعد العلامه: محمدجواد الحسینی العاملی. مؤسسه آل البیت 1324.
ـ مقنعه: شیخ مفید
ـ مهذب: عبدالعزیز بن براج: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم.
ـ نهج البلاغه (شرح): ابن ابی الحدید. داراحیاء التراث العربی. بیروت.
ـ وسائل الشیعة: الشیخ محمدبن الحسن الحرالعاملی. المکتبة الاسلامیه. تهران.
ـ ولایت فقیه: روحالله الموسوی الخمینی. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی تهران 1375
2ـ بازیگری و نمایش
بیان فیلم و هنرهای نمایشی بیان بسیار رسایی است که در رساندن پیام از بقیه مقولههای هنر بلیغتر و جاذبتر است. هنر نمایش ظرفیت بالایی در بیان حقایق دینی و بشری دارد که باید منادیان دین آن را در کار تبلیغ و هدایت بسوی ارزشها ارج نهند و این ابزار شگفتانگیز و معجزهگر را در جهت ساختن تمدنی متین و مبتنی بر اعتقادات دینی بکار گیرند. وانهادن پدیدههای نوین نمایش که آمیزهای از تکنولوژی و ذوق و احساس است ناهنجاریهای فرهنگی غیر قابل جبرانی در پی دارد. امروزه در جهان ارتباطات که دنیا به دهکده کوچکی تبدیل شده و سینما و تلویزیون و ماهواره حرف اول را میزند باید باورها و انتظاراتمان را نسبت به ابزار بیانی و تبلیغی کهن مانند وعظ و سخن گفتن تغییر داده و از شیوههای نوین در ارسال پیامهای دینی و انقلابی مدد جوئیم.
خداوند میفرماید: «ما اَرْسَلنا مِنْ رَسوُلٍ الاّ بِلِسانِ قَوْمِه لِیبینَ لهم»[591]
ما هیچ رسولی را نفرستادهایم مگر به زبان قومش تا برای آنان بیانگر باشد.
امام خمینی میفرماید:
... شما باید به تبلیغات و تعلیمات در جهت معرفی و بسط اسلام همت بگمارید.[592]
تبلیغات مسألهای است پر اهمیت و حساس، یعنی دنیا با تبلیغات کار میکند. آن قدری که دشمنان ما از حربه تبلیغات استفاده میکنند ما از طریق دیگری نمیکنیم. ما هم باید به مسأله تبلیغات بسیار اهمیت دهیم و از همه چیزهایی که هست بیشتر به آن توجه کنیم.[593]
... چون بچهها علاقه دارند به نگاه کردن این عکسها. نگاه به این فیلمها، آنها را نگاه میکنند اگر فیلم یک فیلم آموزنده باشد این بچهها تربیت میشوند به ترتیب صحیح و اگر یک فیلمی باشد که برخلاف باشد، انحرافکننده باشد بچهها تربیت میشوند به تربیت انحرافی. بزرگترها هم همینطور.[594]
من غالباً فیلمهایی که خود ایرانیها درست میکنند به نظرم بهتر از دیگران است، مثلاً فیلم «گاو» آموزنده بود. اما حالا این فیلمها باید حتماً از آمریکا یا اروپا بیاید با یک بیبند و باری تا روشنفکران غربزده شاد شوند؟ فیلمهایی که از خارج به ایران میایند اکثر استعماری هستند. لذا فیلمهای خارجی استعماری را حذف کنید مگر صد درصد صحیح باشد.[595]
فیلمهایی که در رادیو و تلویزیون نمایش داده میشود باید آموزنده باشد. فیلمهایی باشد ولو خود ایران درست کند آموزنده باشد یا فیلمهایی که از خارج میاید درست تفتیش شود که چنین نباشد، آنها ممکن است با شیطنت فیلمهایی به ایران بفرستند که بخواهند جامعه را فاسد کنند.[596]
نمایش و بازیگری در شکل تعزیهخوانی برای امام حسین(ع) گرچه سابقهای به قدمت شعر و تلاوت قرآن ندارد به مرور زمان با همه نفی و اثباتهایی که وجود داشته هرگاه با توافق فقها روبرو گشته، زمینهای عامیانه برای احیاء عاشورا شده است. اگر هنر بازیگری حافظ ارزشهای اسلامی و عفت و پاکدامنی بوده و با معیارهای اخلاقی و عرفی جامعه تناقضی نداشته باشد مورد تایید اسلام است. مواردی که بازیگری هنر ارزشی را به ضد ارزش تبدیل کند و یا با موازین مطابقت نکند در نظر فقها حرام میتواند باشد.[597]
الف ـ بازیگری مرد و زن در نقش یکدیگر
اگر مرد نقش زن را ایفا کند و یا برعکس چنانچه مستلزم هتک حرمت و از بین بردن ارزشهای اخلاقی باشد قطعاً به دلیل فساد و تباهی که به دنبال دارد باطل و حرام است. چه بسا اینگونه ایفای نقش به جلب توجه و ریبه بیننده به بازیگر که در واقع هم جنس خود است کشیده شده و مفسده برانگیز شود و یا از باب اینکه مقدمه حرام حرام است بازیگری مرد و زن در نقش یکدیگر مستلزم پوشیدن لباس مختص جنس مقابل و استفاده از وسایل زینتی و آرایش برای مردان و تقلید صدای جنس مخالف و غیره میشود که همه این موارد حرام است.
پوشیدن لباس مختص به مردان برای زنان و پوشیدن لباس مختص زنان برای مردان بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[598]
پوشیدن لباس مخصوص مردان برای خانمها و پوشیدن لباس مخصوص خانمها برای آقایان حرام است.[599]
پوشیدن لباس مختص زنانه برای مردان و بالعکس محل اشکال است.[600]
در این خصوص روایاتی نیز وارد شدهاست که برخی فقها از آن حکم به حرمت و برخی حکم به کراهت را استنباط کردهاند. از جمله ابن براج،[601]محقق اردبیلی،[602]شیخ یوسف بحرانی،[603]شیخ انصاری[604]و از فقهای معاصر سید محسن طباطبایی[605](حکیم) و سید ابوالقاسم خویی[606]قائل به این نظرند که روایات بر حرمت مطلقاً دلالت ندارد، بلکه جز پوشیدن طلا و حریر برای مردها بقیه موارد را حرام نمیدانند.
در مقابل شهید ثانی[607]حرمت را مختص به النگو، خلخال و جامههایی که عادتاً ویژه زنان است و به اختلاف زمان و مکان تفاوت میکند میداند.
و سید علی طباطبائی[608]، صاحب جواهر،[609]مرحوم نراقی[610]و محمد جواد حسینی عاملی[611]قائل به حرمت هستند و هر نوع پوشش مختص به جنس مخالف را حرام و آن را منحصر به طلا و حریر نمیدانند.
اما برخی از علماء شیعه نسبت به پوشیدن لباس مختص به زنان برای تعزیه گردانان عاشورای حسینی یا دیگر وقایع عزاداری، اشکالی قائل نمیشوند.
از جمله مرحوم ایةالله خویی مینویسد:
پیش از این روشن شد در جواز پوشیدن مردان لباس زنان را، برای اظهار غم و اندوه و نمایاندن حادثه «طف» و برپا شدن عزاداری سید جوانان بهشت تردیدی نیست و پندار حرام بودن آن به خاطر نهی از همانندی که در اخبار آمده وسوسههای شیطانی است. زیرا این اخبار بر حرام بودن همانندی دلالتی ندارد.[612] [613]
آرایش و گریم هم اگر مصداق همانندی مرد به زن و برعکس باشد بحثهای فوق در آن جاری است.
موارد دیگری چون شنیدن صدای زن نامحرم که قطعاً در بازیگری پیش میاید مشروط به آنست که با نرمی و کرشمه نباشد به گونهای که سبب تحریک و مفسده گردد.
هرگونه تماس و ارتباط نزدیک میان بازیگران مرد و زن به عنوان دو نامحرم حرام است و دست دادن مرد و زن با یکدیگر بنا به فتوای امام خمینی در صورتی که ریبه و لذتجویی در کار نباشد و مرد دست زن بیگانه را نفشرد جایز است.[614]امام خمینی میفرماید:
نظر نمودن به این قبیل فیلمها و نمایشنامهها هیچ اشکالی ندارد. بسیاری از آنها آموزنده است. پخش آنها نیز اشکالی ندارد و همینطور فیلمهای ورزشی و آهنگها اکثراً بیاشکال است. گاهی خلاف بطور نادر دیده میشود که باید بیشتر مواظبت کرد. لکن دو نکته باید مراعات شود. اول آن کسانی که گریم میکنند باید محرم باشند و اجنبی حرام است چنین کاری انجام دهد. دوم آنکه بینندگان از روی شهوت نظر نکنند.[615]
البته گرچه دیدن تصاویر زنان از تلویزیون و سینما در صورتی که آنان را نشناسیم و از روی ریبه و لذت نباشد جایز شمرده شده اما تبعاتی در بازیگری مردان و زنان وجود دارد که باید کاملاً دقت شود. حرمت نگاه به نامحرم و ابراز و آشکار نمودن آرایش و زیورآلات برای نامحرم و غیره و رودر رو قرار گرفتن بازیگران در مقابل یکدیگر و نیز جمع کثیر فیلمبرداران و کارگردانان و غیره قطعاً توجه و رعایت بیشتری را میطلبد و باید کاملاً مطابق موازین شرعی باشد. ادامه مطلب...
هنر از منظر امام خمینی و فقهاء شیعه
مقدمه:
در این مقاله برآنیم تا به مقوله هنر از دید امام خمینی و منظر فقهای شیعی بپردازیم. رهنمودهای امام راحل قطعاً میتواند از پیچیدگیهای این بحث تا حد زیادی پرده بردارد، اما تطبیق کلیات بر مصادیق همچنان رفتارها و پرسمانهای ضد و نقیضی را پیش روی میآورد که بر فقیهان آگاه جامعه است وحدت رویه و نظری واحد در این عرصه ارائه دهند و گرد حیرت را از دیدگان مقلدین معتقد و محتاط بزداید.
تعریف هنر و رابطه آن با فقه
انسان فطرتاً زیبایی خواه آفریده شده است و حواس او آنچنان با محیط اطرافش هماهنگی یافته که نغمه دلنشین و بوی خوش، منظره دلفریب، لطافت و سرسبزی، برای او لذتآور و فرحبخش مینماید، از طرفی وقتی روح کمالجویی با این حس در میآمیزد از او انسانی آفرینشگر و خلاق میسازد. پدیدههای جهان را گزینش کرده با احساس خود آن را بازآفرینی میکند و از مدد نیروی خیال از پدیدههای هستی مقوله هنر را به نمایش میگذارد چنین کوششی که به آفرینش اثری زیبا میانجامد هنر و آفریننده آن هنرمند نامیده میشود.
هنر تجلّی احساس انسان است در قالب محسوس، زبان درون است با مخاطبانی اهل دل، حقیقت را مینمایاند بدون آنکه به وعظ و استدلال بپردازد. زبانی دردمند، زیبابین، پرشور که همه آدمیان را با هر ملیت و نژادی به یکدیگر پیوند میدهد. تکنولوژی و تمدن به هنر توانائی میبخشد و آن را فراتر از مرزهای جغرافیایی به اقصی نقاط جهان انتقال میدهد.
اما هنر، این ودیعه الهی همچنان در میان دو قطب جان و جسم، ماده و معنا، خداجویی و کفر در نوسان بوده است. و از دستبرد آفتهایی همچون نفسپرستی، قدرتمداری، استعمار و ابتذال در امان
نمانده است. لذا هنر با همه عظمت و رسالتی که دارد به هنر متعهد و مسئول و نیز هنری که ابزار دست سودجویان و قدرتطلبان و سرمایهداران است تقسیم شده است. هنری که در مسیر تکامل بشری حس خداپرستی و خلقیات انسانی است هنر متعهد و دینی است و هنری که جامعه را به فساد و ابتذال و گمراهی میکشاند هنر مبتذل و منفی است. اینجاست که «تکلیف» سر بر میآورد و «فقیه» در بیان تکلیف به تکاپو میافتد و فقه میان بایدها و نبایدها مرز میسازد. گرچه پیچیدگی هنر، بیان دقیق مصادیق احکام تکلیفی، حرمتها و حلّیتها را دشوار ساخته است و اگرچه کتب فقه سنتی برخی از مصادیق موجود در زمان خود را مانند خرید و فروش مجسمه و ساخت و یا نگهداری آن و تصویرگری و موسیقی و خرید و فروش آلات موسیقی و... مورد بحث قرار دادهاند که میتواند دستمایه خوبی برای دوران حاضر باشد. اما امروزه جلوههای هنر به اندازهای گسترده شده است که هنوز صدها پرسش در هنر فراروی مجتهد و مقلد است و تغییرات و مقتضیات زمانی و مکانی بازنگری جدیدی را در موضوع هنر میطلبد.
گونهگونی دیدگاهها در مقولههای هنر بویژه موسیقی، مجسمهسازی در فقه بسیار مشهود است چنانچه در موسیقی تا هیجده نظریه بر شمردهاند. این نظریات امروزه جنبه کاربردی پیدا کرده است و تقابل نظریات به تقابل اعمال و رفتار مقلدین انجامیده است. و جامعه امروز این اندازه اختلاف را بر نمیتابد و باید هرچه بیشتر دیدگاهها و راهکارهای مبتنی بر فقه سنتی و اجتهادی، اما نزدیک به واقعیت موجود، ارائه گردد تا وحدت نسبی در عملکردها نسبت به رویکردهای هنری پیش اید و از تقابل و تضارب عملکردها، مانعی بر راه ترقی حکومت اسلامی فراهم نیاید. مثلاً نمیتوان بطور کلی رسانههای عمومی، بازیگری و تصویرسازی را تعطیل کرد و یا برای آن قیودی دستنایافتنی زد، از طرف دیگر بازگزاردن دست هنرمندان و فراخی بیحد و مرز هنر سرانجام هنر را به ورطه ابتذال یا پوچی خواهند کشاند. پس رایی بایسته و مناسب با مقتضیات زمان و مکان و مطابق شرع از سوی مجتهد آگاه، هنر را متعهد و مسئول نگه میدارد.
هنر متعهد از دیدگاه امام خمینیهنر امروز از مؤثرترین و بهترین ابزار در جهت ارائه حقایق و معارف دینی است و آمیزه هنر و تکنولوژی امکانات جدیدی را بدست میدهد که حقایق دینی و وصف ارزشها به سراسر عالم ابلاغ شود و به دست همگان برسد. نگرشی واقعبینانه و منصفانه نشان میدهد هر جا اندیشمندان اسلامی و فقیهان آگاه خود را از آن جدا کردهاند قطعاً هنر بدست اربابان و سودجویان اقتصادیافتاده و استفادههای ناروا و غیر اخلاقی از آن شده است.
امام خمینی میفرماید:
هنر در مدرسه عشق نشان دادن نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت میبرد. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب در رأس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد.[560]
رسانهها باید بیشتر کار کنند، از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند در راه تعریف صحیح تهذیب جامعه وضعیت تمام هنرجوها را در نظر گرفته راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامهها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند.[561]
همچنین میفرماید:
... در رژیم سابق همه چیز خصوصاً فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود یعنی کسی که نام سینما را میشنید خیال میکرد در آنجا باید مرکز فساد و سوء اخلاق، مرکز مخالفت با همه چیز باشد یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهرهفساد برده شود و هکذا همه چیز دیگر... اینها همه به خاطر آن بود که ما فرهنگمان را فراموش کنیم.[562]
آنچه که از مجموعه فرمایشات گهربار امام راحل و سیره عملی ایشان در طی سالهای قبل و بعد از انقلاب بدست میاید این است که ایشان نگاه متحجرانه به مقولات و پدیدههای هنری ندارند که بطور کلی آنها را رد و تعطیل نمایند بلکه با توجه به دخالت و عنصر زمان و مکان و مقتضیات و مصالح استفاده از این دو وسیله را برای تبلیغ دین بسیار مؤثر میدانند اما شرط اساسی این نقش مؤثر را، مطابقت با اصول اعتقادی دینی و اخلاقیات انسانی قرار میدهند. هنری که نتیجه آن وابستگی به قدرتهای استعمارگر غرب و شرق باشد، هنری که فساد، انحطاط و تخدیر مغزهای جوانان جامعه را به بار آورد، هنری که دردمند نباشد و از مستضعفین و اقشار محروم جامعه بیخبر باشد هنر اسلامی نیست و از نظر ایشان کاملاً مردود و ترویج آن حرام است لذا ایشان استفاده از رسانههای هنری مانند رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما را در زمان طاغوت حرام و کمک به ظلمه دین میدانستند. این ملاک اساسی در هر هنری است و گرنه اصل هنر مفهومی با ارزش و قابل تحسین است که همواره در اسلام مورد تایید و بهرهبرداری تبلیغی قرار گرفته است. در سرزمینی که شعر و سخنورنی حرف اول را میزد قرآن با عالیترین بیان و با آوایی خوش ارائه گردید. معماری اسلامی، تذهیب و خوشنویسی قرآن و کتیبههای دینی بیتردید شاهدی بر این ادعاست. حتی تعزیهخوانی، مداحی و مرثیهخوانی نیز جلوههای زیبایی از موسیقی اسلامی و هنر بازیگری است. اینک با بیان برخی از جلوههای هنر به بیان اجمالی دیدگاه امام خمینی و برخی فقهاء شیعه میپردازیم:
جلوههای هنر از دیدگاه امام خمینی و فقها ادامه مطلب...
درطلیعه بهار هر سال و در آغازین روزهای سال جدید، همواره دعای روحبخش تحویل سال نو را میخوانیم و میشنویم و زبان جان را با فرازهای نورانی این دعای شریف مترنم میسازیم. حال نیکو است که در معنای این دعای دلنشین بیندیشیم و جان و دل خویش را با حقایق و لطایف آن زینت بخشیم. این دعای کوتاه، سرشار از معارف بلندی است که چونان چشمه زلال بر بستر دلهای شیفته معنا جاری میگردد و جهانی از اسرار را جلوهگر میسازد.
در این نوشتار، کوشیدهایم تا به گوشههایی از معارف انسانساز این دعای سازنده و بالنده اشاره کنیم و از معنویات سرشار آن، توشههایی چند برگیریم.
تحول در قلب و بصیرت
«یا مقلب القلوب و الابصار». قلب و بصیر ت قلبی، از مؤلفههای مهم معنوی در مسیر کمال انسان است که در قرآن کریم و روایات ناب اسلامی تأکید بسیاری بر آن شده است. قلب سرچشمه تمامی جوششهای و خیزشهای وجود آدمی است. به بیان نغز امام راحل(س): «با سرچشمه گلآلود توقع صفای آب نداشته باش... تو اگر معنای «یا مقلب القلوب» را به ذائقه قلب بچشانی و به سامعه قلب برسانی... از جلب قلوب بینیاز شوی». (آداب الصلوة، ص 172) از این رو است که امام در توصیه به پیروان خویش خاصه طلاب علوم دینی میفرماید: «لازم است خود را تهذیب کنید که وقتی رئیس جامعه یا طایفهای شدید، آنان را نیز تهذیب نمایید. برای اصلاح و ساختن جامعه قدم بردارید. هدف شما خدمت به اسلام و مسلمین باشد». (جهاد اکبر، ص25) «اگر برای خدا قدم بردارید، خداوند متعال مقلب القلوب است. دلها را به شما متوجه میسازد». (همان، ص 66)
در اعتقاد امام کسی که ندای «یا مقلب القلوب و الابصار» را سرمیدهد، باید قلبش تنها متوجه به خدا باشد و از توجه به غیر او رویبگرداند تا دعای او جامه صدق و راستی برتن بیاراید و در ضمیرش اثرگذار باشد. (ر.ج: شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص90) علم به ارکان توحید، با ایمان به آن متفاوت است؛ زیرا تا علم توحید در قلب وارد نشود، حظی از ندای «یا مقلب القلوب و الابصار» نخواهیم برد. (همان، ص 95)
درخواست از درگاه ربوبی مبنی بر انقلاب در قلب و بصیرت، نشانه آن است که انسان به سبب نسیان از یاد حق و انس با کثرات دنیوی و هواهای نفسانی، نیازمند تحول قلبی و روشنایی چشمان دل است و این تحول در قلب که مکان حضور حق تعالی است (القلب حرم الله فلا تسکن فیه غیر الله؛ دل، حرم الهی است. پس غیر او را در آن جای نده) و نیز تغییر و تحول در نگرش و بصیرت آدمی (المؤمن ینظر بنور الله؛ مؤمن به نور خدا میبیند)، همگی به دست او است و تنها فضل و عنایت ربوبی خدای رحمان است که میتواند با دو دست جلال و جمال خویش مرآت دل را از غبار اغیار بزداید و قفلهای بزرگ هوای نفس را از ابواب آسمانی دل بگشاید و پردههای غفلت را از چشمان بصیرت انسان کنار زند و دیدگان دل را به نور معرفت و مشاهدت حضرت دوست روشنی بخشد.
تدبیر روز و شب
«یا مدبر اللیل و النهار». انسان، به تصریح قرآنی «إنی جاعل فی الارض خلیفة»، جانشین خدا بر روی زمین است و این شایستگی را دارد که مرآت تمامنمای ربوبی و مجلای ظهور و بروز اسما و صفات الهی شود. یکی از اسمای حق تعالی «مدبّر» است که پروردگار عالمیان به وسیله آن، به تدبیر روز و شب یا تدبیر نظام زمین و آسمان و به طور کلی، نظام خلقت میپردازد. انسان نیز باید خویشتن را متخلق به اخلاق الهی نماید و تدبیرگر روز و شب خویش باشد. اگر روز را به زندگی دنیا و عرصه فعالیتهای مادی و ناسوتی انسان تعبیر نماییم، شب به منزله آخرت و حیات ملکوتی انسان است که هنگامه تفکر در خلقت آسمانها و عبودیت خالص است که: «إنّ ناشئة اللیل هی أشدّ وطاً و أقوم قیلاً». (مزمل/ )
همان گونه که زندگی دنیوی خود را در پرتو خورشید رسالت و شریعت محمدی تدبیر میکنیم، بایسته است که زندگی و حیات معنوی و ملکوتی خود را نیز در پرتو مهتاب ولایت و معرفت علوی تدبیر نماییم و از مزرعه دنیا، توشهای نیک برای خانه آخرت برگیریم که: «الدنیا مزرعة الاخرة». به بیان دیگر، هم عقل خویشین را به خورشید الهیت روشن نماییم و هم قلب خود را با مهتاب رحانیت منور سازیم و عدالت را به معنای واقعی کلمه در وجود خویشتن محقق سازیم تا هم از نعمات دنیوی و امکانات مادی بهدرستی استفاده نماییم و هم خویشتن را شایسته درک مواهب معنوی و فیوضات ملکوتی نماییم.
نیل به نیکوترین حالها
«یا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا إلی أحسن الحال». «حَول» در دعای عید نوروز، به معنای «سال» است و «احوال» جمع حال، به معنای طبیعت و ضمیر یا تغییر و دگرگونی وضعیت انسان است. از این رو، خداوند تغییر دهنده سال و یا دگرگون کننده طبیعت مربوط به مخلوقات است و این صیرورت و تحول در مسیر رشد و کمال موجودات، لازمه امر زندگی و حیات است. در این دعای شریف از درگاه ربوبی میخواهیم که طبیعت وجود ما را به بهترین و نیکوترین طبیعتها تبدیل کند و این تغییر باطنی یا ظاهری وجودی ما را همسو با تغییر و دگرگونی طبیعت ظاهری، در مسیر شکوفایی و بالندگی قرار دهد.
انسان متصف به زیور «أحسن تقویم» که آفریده مبارک «أحسن الخالقین» است، بایسته است که خود را در پرتو تحول قلبی و تطهیر آینه دل به نور بصیرت و معرفت بیاراید و در سایهسار تدبیر دنیا و آخرت و پرهیز از افراط و تفریط در بهرهمندی از نعمات ظاهری و باطنی، به «أحسن الحال» نایل گردد و فضای جان و دل خویش را با نسیم بهشتی معنویت و پرتو مهتاب معرفت، صفایی مضاعف بخشد. واژه «أحسن» و مشتقات مربوط به آن در قرآن کریم، در دهها آیه به کار رفته است که شناخت مصادیق و عمل به موارد نام برده شده در قرآن، موجبات نیل انسان به «أحسن الحال» را فراهم میآورد. از جمله، بهترین دین، از آنِ کسی است که وجه خویش را به پروردگار صورتبخش تسلیم نموده و چون رنگ خدایی بهترین و نیکوترین رنگها است، دستان خلاق الهی نیز زیباترین صورتها را بر لوح وجود آدمی تصویرگری میکند؛ «هو الله الخالق الباریء المصوّر له الاسماء الحسنی» و این آیات متشهابه رحمانی است که نیکوترین کلامها است و مایه قوت قلوب و ثبات قدمهای مؤمنان میشود و آن که جوینده بهترین حالها است، باید وجه خود را به دستان با کفایت خدای رحمان تسلیم نماید و دل به کلمات معنوی و سخنان متشابه رحیمی بسپارد و برای نیل به سیرت زیبا و صورت دلربای انسانی، لوح وجود خویشتن را تسلیم دستان صورتگر ربوبی نماید. امام خمینی(س) در مقام و منزلت تسلیم میفرماید: «تسلیم، یکی از صفات نیکوی مؤمنین است که به واسطه آن طیّ مقامات معنویه و معارف الهیه شود و کسی که تسلیم پیش حق و اولیاء خدا شود و در مقابل آنها چون و چرا نکند و با قدم آنها سیر ملکوتی کند، زود به مقصد رسد». (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 402)
آری، دعای لحظه تحویل سال، سرشار از جلوههای وصال است که مسیر کمال و جمال را فراسوی رهرو طریق حق گسترده و بایسته است که در مضامین بلند معنوی و عرفانی آن بیندیشیم و بکوشیم تا در سال جدید، ظاهر و باطن خود را با معارف نغز الهی و انوار رحمانی زینت بخشیم و زلال حالات خوش معنوی و زمزم صفای روحانی را در محضر صاحبدلان اهل معرفت و واصلان اهل بصیرت بجوییم و قلب و روان خویش را در معرض نسیم حیاتبخش و بهشتی مقربین که عطر خوش عشق و معرفت از حریم قدسی وجودشان به مشام جان میرسد و بهار زندگی و جاودانگی را برای آدمی به ارمغان میآورد، قرار دهیم تا شجره وجودمان در قلعه امن ولایت به گلهای معطر اسما و صفات الهی و ثمرات جانبخش رحمانی مزین گردد
با عرض سلام و خسته نباشید و تبریک صمیمانه به مناسبت تحویل سال نو و آروزی برآورده شدن تمامی حاجات مسلمین عزیز
وبلاگ جناب حجه الاسلام والمسلمین سرهنگ خلبان سید نورالدین حسینی به آدرس ذیل انتقال یافته است جهت مطالعه اشعار و خاطرات ایشان به این آدرس مراجعه فرمایید.
http://nafacebadesaba.parsiblog.com
سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ(73 سوره زمر)
سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ (120 سوره صافات )
سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ (79 سوره صافات )
سَلامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ (130 سوره صافات )
سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5 سوره قدر )
سلامٌ قولاً من ربّ رحیم (58 سوره یس )
سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ (109 سوره صافات)
مولای من سلام
سلام برتو ای ستون استوار دین ، سلام بر تو ای آیت حق الیقین، سلام برتو ای ادامه خدا بر زمین ،با من بگو بر بلندای کدامین سجده گاه به نیایش ایستاده ای تا نماز عشق را به تو اقتدا کنم. می دانم که باید معتکف وادی عشق باشم تا لایق حضورت شوم .
مهدی، گواه تمام بی کسی ام .مرا از خویش مران ، بگذار خالصانه پا در رکابت نهم و در آن قیام مطلق یاریگرت باشم و از شوق وصال ،سر بر آستان عرش بسایم.
کلامی ژرف می باید سرودنت را که در همیان واژه هایم نمی یابم.ای رحمت بی منتهای رحمان و ای از تبار پاکان . اگر سرشار از خاکم رهایم کن از این خاکدان . شب و روز برای آمدنت دعا می کنم تا هرم حضورت جهان را فرا گیرد و عطش سالیان فراق را در آبشار نگاهت سیراب سازم و تو ندای زیبای توحید را سر دهی که : انا بقیه الله
تمام شد غم تاریخی بشر
جهان با هزار دهان تو را به ستایش نشسته است.
دنیا از هزار دریچه آمدنت را کل میکشد. آمدنت، بشارت صبح است برای شبهای تاریک بشر؛ بشارت رهایی است برای پرندگان دلمرده؛ مژده باران است برای دشتهای حسرت به دل. زمین در خود مچاله شده است؛ جهان از ستم خسته، چشمها به در سپید و فریادها در گلو خفه شده است.
مبارک باد پادشاهیات بر عالم! دنیا از امروز نفس راحتی میکشد. هستی، در سایهسار ولایت تو آرام میگیرد.
پادشاهیات، اماننامه آسمانها و زمین است! مژده آمدنت، بادها را اینچنین عاشق و آواره کرده است.
به اشتیاق توست که درختان، ایستادهاند.
به احترام توست که کوهها قیام کردهاند.
روز پادشاهی توست؛ روز تاجگذاری دوباره عدالت، روز بر تخت نشستن عزت، روز پایان اندوه، روز لبخندهای فراگیر، روز شادی همگانی، روز خوشبختی خاکیان، روز تحیت و سلام مدام فرشتگان، روز روزهای خوش آینده، روز لحظههای مبارک و شیرین، روز چشمانتظاری جهان.
به نام خدای مادر
سلام
جان میگذارم به پای تو که بهشت ، لیاقت گوشه چشمت را ندارد
و خدایت به تو بالاتر از بهشت را مژده داده است .
حریم نگاه تو دل و جانم را ربوده است . من با تو نفس کشیده ام مادر . تو جان شیرین در کالبد منی . نمی شود صدایت را بشنوم و تا اوج شادی بال و پر نگشایم . نمی شود بدون تو عاشقانه گریست ، بدون تو مستانه خندید . عزیز خاموشم ، دستانت بوی گل دارد بوی گلاب بوی بهار . روز دیدار ما ، لحظه تولد عشق جاودانی بود میان من و تو . نبض من همیشه با نوای لالایی تو میزند ای گل احساسم پروانه ای هستم در پیله محبت تو اسیر
ای تندیس مهر ، کاش سفر نمی کردی ای کاش ..... روحت شاد و یادت گرامی رب اغفرلی و لوالدی وارحمهما کما ربیانی صغیرا و اجزهما بالحسان احسانا و بالسیئات غفرانا
مادرم ، برایم دعا کن
همیشه به دعاهات احتای تندیس مهر و عشق ، کاش سفر نمی کردی کاش...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رتبه برتر مقالات همایش دیدگاههای علوم قرآن آیت الله فاضل لنکرانی
درخواست های شب قدر
چرا شب قدر را احیا می گیریم ؟
نامگذاری شب قدر
فضیلت شب قدر
پیشینه تاریخی شب قدر
از حسین آموختیم
غم مخور
میانمار کجاست چرا قتل عام می شوند ؟
جهاد کبیر
اتمام نعمت
بیانات مقام معظم رهبری درباره حماسه 9 دی سال 88
سیزده آبان روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
غدیریه
[همه عناوین(140)][عناوین آرشیوشده]