سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم باطن رازی از رازهای خدای وحکمتی از حکمت های الهی است که در دلهای هر یک از اولیای خود که بخواهد می نهد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 89 تیر 1 , ساعت 1:8 عصر

ربنا ما زارعان آیه‏ایم تاجران رود و ابر و سایه‏ایم گریه را در بغض خود دم می‏کنیم روی مژگان کشت‏شبنم می‏کنیم ما همه خنیاگران چامه‏ایم ساکن اشک و زیارتنامه‏ایم جاهلیت ترک شبنم گفتنست جاهلیت‏بی‏نیایش خفتن است (1)

پرسشهای بسیاری درباره «گریه‏» به چشم می‏خورد که دست‏یابی به پاسخ آن، نگاهی نو و معرفتی بیشتر به انسان می‏بخشد و در رهیابی به فتوحات معنوی، توفیقی چشمگیر عطا می‏کند. با هم پاره‏ای از این پرسشها را می‏نگریم:

گریه چیست؟ منشا، آثار، انواع و ابعاد آن کدامند؟

رابطه اشک با قلب، عقل و احساسات چگونه است؟ و آیا موجب ضعف و زبونی انسان نخواهد بود؟

دیدگاه پروردگار متعال و پیشوایان معصوم در روایات و دعاها چیست؟

روایاتی که قطره‏ای ناچیز از اشک را موجب خاموشی انبوه آتش نافرمانی می‏داند و یا شهادت امام حسین(ع) را علت گریه مؤمنان می‏شمرد چگونه می‏توان پذیرفت؟

گریه حیوانات و حتی جمادات در عزای سید شهیدان اباعبدالله علیه السلام - که در بسیاری از روایات به چشم می‏خورد - قابل قبول است‏یا خیر؟ چرا و چگونه؟

گریه چیست؟

ریزش اشک از دیدگان انسان همراه با غم و زاری و گاه با سخن و زمزمه، گریه نامیده می‏شود، (2) زلال جاری که به وسیله آن مشعل چشمان روشن می‏شود و نسیم آرام‏بخش که سرزمین وجود بدان از غبار و کدورت پاک می‏شود. حقیقتی شگفت‏آور که امام صادق(ع) درباره آن فرمود:

گریه موهبتی الهی است که توسط آن رطوبت مغز انسان - که موجب دردهای بسیاری خواهد شد - جدا می‏شود و افراد را از کوری ایمن می‏سازد، سلامتی و تندرستی بدن را به همراه می‏آورد و سرانجام حالت نشاط، سبکبالی و طراوت روح به آدمی می‏بخشد. (3)

از این رو گریه از ویژگی‏های انسانها است و عمر زیاد و سلامتی بسیار به همراه داشته و افراد را از اندوه و ناراحتی‏ها تهی می‏سازد. آنان که با سخنان تاثیربخش و اشعار احساس‏آفرین خویش، این چشمه نهفته را جوشان می‏سازند حقی والا و منتی بسیار بر گریه کنندگان دارند و آنان را در فضایی فراتر از جلوه‏های فریبای زندگی پرواز می‏دهند. (4)

منشا گریه و آثار آن

گواه عشق ما این دیده و دل رساند اشک و غم ما را به منزل هنوز اشک عزا پیوسته جاری است رواق چشممان آیینه‏کاری است (5)

سرچشمه گریه عاطفه و احساس است که به دنبال شوق و عشق، شکست و تنگدلی، محرومیت و یاس، پیروز و شادکامی و یا حزن و اندوه از چشمان انسان جاری می‏شود. (6) آنجا که امام عصر علیه السلام سخن از مصایب جد بزرگور خویش اباعبدالله الحسین(ع) می‏کند و لب به بیان عشق و علاقه خود می‏گشاید، چنین می‏فرماید:

ای جد عزیز! در مصایب و بلاهایی که بر تو فرود آمد، هر صبح و شام سرشک غم و اشک اندوه از چشمان خود می‏ریزم و چون اشکم تمام شد، برای تو خون گریه می‏کنم. (7)

آنجا که آثار اجتماعی گریه را می‏یابیم، تلطف و مهربانی، همدلی و هم سویی و شکل‏گیری حالات روحی‏به چشم می‏خورد و چون به آثار سیاسی گریه می‏نگریم، ادامه دادن راه و حرکت محبوب شرکت در حماسه شهید و یا عزیز از دست رفته، تصمیم به تقویت هدف و آرمان وی و همدلی با افکار و خواسته‏های او را می‏بینیم.

زیرا گریه مظهر شدیدترین حالات احساسی انسان است، از ژرفای وجود سرچشمه می‏گیرد (8) و عشقی روزافزون در رسیدن به صفات محبوب و دریافت پیامهای او فراهم می‏کند که در رهگذر زندگانی چون کیمیایی درخشان رواق وجود انسان را آینه کاری و شفاف و نورانی می‏کند.

ابعاد گریه و انواع آن

گریه از مختصات انسان - و اعراض خاص او - است که دانشمندان علوم مختلف نسبت‏به آن پژوهشها و دقتهای فراوانی داشته‏اند:

پزشکان، آثار جسمانی زیادی برای گریه شمرده‏اند و روان شناسان از تاثیر آن بر روح و روان مطالب بسیاری نوشته‏اند. آنجا که علمای اخلاق نسبت‏به طهارت روح و پاکی باطن دستورالعمل‏هایی می‏دهند اشک چشم را نشان نورانیت قلب و گیرندگی دل آدمی می‏دانند و جامعه شناسان، تسلط سخنران را بر گریه و خنده مخاطبان خود، تسلط بر تمامی قلب آنان می‏دانند; چرا که گریه طوفانی عظیم در سرزمین وجود افراد به پا می‏کند و چون ریزش آبشاری از احساس و عاطفه است که همگان را به سوی خویش می‏کشاند.

«دارون‏» در کتاب «بیان احساسات و تالمات در انسان و حیوان 1890 میلادی‏» ریزش اشک را برای حیوانات همچون فیل بیان می‏کند اما برخی دیگر این سخن را رد کرده و گریه را ویژگی خاص آدمی شمرده‏اند که برخاسته از ژرفای وجود او خواهد بود. (9)

اندیشمندان گریه را دارای انواع گوناگونی دانسته‏اند که برخی از آنها عبارتست از:

گریه شوق، گریه حزن، گریه ضعف و زبونی، گریه پیروزی و سربلندی و گریه دروغین.

آری اشک عاشقانه زبان دل است و گریه واقعی فریادی است در سکوت; فریادی که نشان از ضعف و زبونی نیست. و سخن احساس و عشق آدمی است، در آنجا که قلم توان نوشتن ندارد و در بیان یارای ترسیم نیست;

هرچند نیست درد دل ما نوشتنی از اشک خود، دو سطر به ایما نوشته‏ایم (10)

گریه در دیدگاه قرآن

قرآن کریم این کتاب سترگ «گریه‏» را شیوه دیرینه انبیای الهی می‏شمرد; آنجا که یعقوب برای یوسف خود سرشک غم ریخت، یادآور می‏شود (11) و گریه نوح را بیان می‏کند. (12) چون سخن از شعیب پیامبر می‏شود، گریه او را به درگاه خداوند گوشزد می‏نماید (13) و داود را رسولی معرفی می‏کند که اهل گریه و راز و نیاز بوده است. (14) هنگامی که به آخرین سفیر سعادت خود یعنی حضرت محمد(ص) می‏رسد، او و اصحاب عزیزش را مردانی می‏شمرد که سرشک غم و اندوه از دیدگان خود جاری می‏کردند و با شنیدن آیات قرآن از خوف الهی اشک می‏ریختند (15) و نسبت‏به اصحاب صفه - آن تهیدستان لبریز از ایمان - ریزش اشک را به هنگام شنیدن قرآن نسبت می‏دهد. (16)

پژوهش برخی از مفسران بدانجا انجامیده که گریه یوسف را بر قبر مادر بیان کرده‏اند و نسبت‏به این صفت پسندیده و عاطفی از صالحان و مؤمنان سخن گفته‏اند. (17) و بعضی دیگر، افزون از آیات الهی که بیانگر گریه آسمان و زمین در مرگ مؤمنان است، گستره این بحث را با روایاتی ارزشمند، شکوهی بیشتر بخشید و از چنین عشق و عاطفه‏ای - که برخاسته از معرفت است - معارفی ژرف به دست آورده‏اند. (18) آنجا که پروردگار متعال می‏فرماید:

«فما بکت علیهم السماء والارض و ما کانوا منظرین.» (19)

(پس نگریست‏بر آنان آسمان و زمین و مهلت نیز به آنها داده نشد.)

و سپس ارزش گریه خوف‏آمیز از عظمت الهی را توضیح داده‏اند. (20) «و یخرون للاذقان یبکون و یزیدهم خشوعا» (21) صحیفه‏ای از این دفتر معرفت را می‏گشاییم:

آسمان و زمین برای برخی می‏گریند و نسبت‏به عده‏ای هیچ احساس ندارند! نگریستن بر سرکشان و فرعونیان نشان از حقارت آنها و بیانگر نداشتن دلسوز و یار و یاور برای آنان است اما برای مقربان درگاه الهی و مؤمنان و فرشتگان گریه می‏کنند و سرشک غم می‏ریزند.

پاره‏ای گریه آسمان و زمین را گریه‏ای حقیقی می‏دانند که به صورت نوعی دگرگونی و سرخی مخصوص (افزون بر سرخی همیشگی به هنگام طلوع و غروب) خودنمایی می‏کند، همانند روایتی که:

«لما قتل الحسین بن علی بن ابی‏طالب(ع) بکت السماء علیه و بکائها حمزه اطرافها.» (22)

هنگامی که حسین بن علی بن‏ابی‏طالب(ع) شهید شد، آسمان بر او گریه کرد و گریه او سرخی مخصوصی بود که در اطراف آسمان نمایان شد.

و در حدیث دیگری می‏خوانیم: امام صادق(ع) فرمود:

«آسمان بر یحیی بن زکریا علیه السلام (که از سوی طاغوت زمان خود به گونه‏ای جانسوز شهید شد) و بر حسین بن علی(ع) چهل روز گریه کرد و بر دیگری غیر از آن دو گریه نکرده است.» (23)

آری در مرگ مؤمنان و شیفتگان الهی چشم فلک گریان می‏شود و خاطر خورشید پژمان می‏گردد; زیرا اینان شعاع رحمت الهی بر زمین و پرتو عشق و محبت‏خداوندی از آسمان‏اند. (24)


سه شنبه 89 تیر 1 , ساعت 1:7 عصر

دعاها و گریه 

جایگاه اشک و کوتاه بودن راه تقرب به وسیله آن به حدی است که در دعاهای مختلف چون مقام تسلیم و رضا، اطاعت و طاعت و بندگی و قرب پدید می‏آید; نام «اشک و گریه‏» و تکرار آن، صفابخش دلهای پاک و بیدار می‏شود و گاه بیشتر از آن مطرح می‏شود که:

«فعلی الاطایب من اهل بیت محمد و علی صلی الله علیهما و آلهما فلیبک الباکون وایاهم فلیندب النادبون ولمثلهم فلتذرف الدموع ولیصرخ الصارخون ویضج الضاجون و یعج العاجون...» (25)

(پس - شیعیان آل محمد(ص) - باید بر پاکان اهل بیت پیامبر و علی - درود الهی بر آنان و دودمانشان باد - اشک از دیدگان بارند و ناله و زاری و ضجه و شیون از دل برکشند.)

آنگاه که امام سجاد(ع) سخن از تهیدست‏بودن به هنگام حضور در محضر الهی می‏گوید و یاد قبر و فرجام نامعلوم خویش با اعمال ناچیز خود می‏کند - که این عبارات تعلیمی برای بندگان عصیانگر و بیانگر سختی معاد و احساس سنگینی مسؤولیت توسط معصومان علیهم السلام است - از ژرفای وجود گریستن به پیشگاه معبود و محبوب خود را به میان می‏آورد و می‏فرماید:

و مالی لاابکی ولاادری الی مایکون مصیری ... ابکی لخروج نفسی ابکی لظلمة قبری، ابکی لضیق لحدی ابکی لسؤال منکر و ن(این کلمه سانسور شده است) ایای ابکی لخروجی من قبری عریانا ذلیلا حاملا ثقلی علی ظهری ... (26)

(چرا نگریم در صورتی که نمی‏دانم فرجام من چگونه است ... می‏گریم بر آن حالتی که روح و روانم از بدنم خارج می‏شود، می‏گریم برای تاریکی قبرم، می‏گریم برای تنگی لحدم، می‏گریم برای پرسش دو ملک الهی، ن(این کلمه سانسور شده است) و منکر. می‏گریم برای آن هنگامی که عریان، ذلیل و با باری از گناه از قبر خارج می‏شوم ...)

امام حسین(ع) و جایگاه گریه برای آن حضرت

روزی که گل آدم و حوا بسرشتند بر نام حسین بن علی گریه نوشتند فرمود نبی در صفت گریه کنانش البته که آن طایفه از اهل بهشتند (27)

از آغازین روزهای سوگواری و برپایی محافل سخنرانی در ایام محرم و دیگر مناسبتهای مذهبی، سخن از گریه، ارزشهای اخروی و آثار معنوی آن انگیزه‏ای قوی برای شیفتگان اهل‏بیت علیهم السلام بویژه سیدالشهدا علیه السلام ایجاد نمود تا خود را از این بارش مغفرت و ریزش رحمت الهی محروم نکنند. از سوی دیگر پاره‏ای آزاداندیش و حقیقت‏جو و تعدادی از دین ناباوران مانده در قحطی معرفت و عشق، به اعتقادات و باورهای زلال و شفاف اینان خرده گرفته و گاه با جملاتی نادرست و ویرانگر بنیان روایات و سخنان معصومان علیهم السلام را هدف می‏گیرند و انگیزه‏های پاک و خدایی را با غبار تردید، دچار کدورت و تیرگی می‏کنند. گفتنی است که بسیاری از این انتقادها برخاسته از سخنان یک سویه و ناپخته سخنرانانی است که بدون توجه به دیگر روایات و غافل از اهداف والای پیشوایان و علمای دین، برای اهداف نامقدس خویش، بیراهه‏ای ظلمانی - برای خوش آمد افراد - ترسیم می‏کنند و یک قطره اشک را با تمامی گناهان و نافرمانی‏ها موجب خاموش سازی دریاهای آتش و آوار عذاب می‏دانند! در حالی که معصومان علیهم السلام و اولیای الهی چون سخن از آتش دوزخ به میان می‏آمد، دگرگونی عمیقی در وجودشان نمایان می‏شد و به خدا پناه می‏بردند و راه توبه، سنخیت و همرنگی با صفات الهی را بهترین راه گریز از این پرتگاه می‏دانستند.

برای بررسی و تحلیل آن سخنان و این انتقادات، ابتدا مروری بر احادیث معصومان می‏کنیم و از ارزش گریه برای سید مظلومان، امام حسین(ع) آگاه می‏شویم، سپس به بررسی آنها می‏پردازیم:

رسول خدا(ص) فرمود: کسی که گریه کند و 50 نفر، یا 30 نفر، یا 20 نفر، یا 10 نفر و حتی یک نفر را بگریاند و اگر نمی‏تواند گریه کند تباکی نماید - و خود را به شکل افراد گریان درآورد - بهشت از آن او خواهد بود. (28)

امام صادق(ع) می‏فرماید: امیرمؤمنان علی(ع) نگاهی به حسین(ع) کرد و فرمود: «ای مایه گریه هر مؤمن‏» چون امام حسین(ع) عرض کرد پدر مرا می‏گویید. علی(ع) می‏فرمود: آری ای پسرم. (29)

امام حسین(ع) می‏فرمود: من کشته گریه‏ها هستم. یاد نمی‏کند مرا مؤمنی مگر اشک برایم می‏ریزد. (30)

امام صادق(ع) فرمود: امام حسین(ع) گریه هر مؤمن است‏به یک قطره اشک هر چند به مقدار بال مگس، باعث آمرزش گناهان می‏شوند، گرچه گناهان همانند کف دریا - زیاد - باشند. (31)

امام رضا علیه السلام رو به ریان بن شبیب کرد و فرمود: ای پسر شبیب! هرگاه خواستی برای چیزی - و کسی - گریه کنی، برای جد ما امام حسین(ع) گریه کن. (32)

آری;

شیعیان سوداگران نیتند زارعان اشک و مظلومیتند شیعه هر شب می‏چکد از چشم یاد شیعه عاشق می‏شود هر بامداد شیعیان شب را تنفس کرده‏اند شیعیان در خون تجسس کرده‏اند نی نوا را در دل خود ذکر کن «کل ارض کربلا» را فکر کن

اشک انبیای الهی

آنگاه که فراتر از این گستره می‏نگریم، افقی دیگر می‏بینیم که حیرت انسان را دو چندان می‏کند زیرا انبیای الهی را می‏یابیم که در سوک سید شهیدان; امام حسین(ع) سرشک غم از دیدگان جاری کرده‏اند و در مصائب آن دردانه آفرینش سوگواری کرده‏اند;

حضرت آدم (34) ، حضرت زکریا (35) ، حضرت نوح (36) ، حضرت ابراهیم (37) ، حضرت اسماعیل (38) ، حضرت سلیمان (39) ، حضرت موسی (40) و حضرت عیسی (41) (علیهم السلام); رسولان پاک سرشت الهی بوده‏اند که از دیرزمان بیرق عشق و ارادت و اشک و علاقه را بر دلهای خدایی نشانده‏اند.

برتر از این معرفت، عشق و شناخت‏حیوانات و حتی جمادات نسبت‏به امام حسین(ع) است که درباره بلاهای کربلا، انسان نیز سرشک غم ریختند و اظهار محبت نمودند.

امام رضا علیه السلام می‏فرمود:

جغد در زمان جدم رسول خدا(ص) در منازل و کاخ‏ها سکنی داشت، مقداری از غذای مردم را می‏خورد و از آب‏آشامیدنی آنان می‏نوشید و به محل خود بازمی‏گشت، اما پس از شهادت امام حسین(ع) از مکانهای آباد به نقاط ویران، کوهها و بیابانها روی نهاد و می‏گفت:

شما چه بد امتی هستید که فرزند پیامبرتان را کشتید من از شما بر خود ایمن نیستم. (42)

امام صادق(ع) در این باره فرمود: جغد روزها روزه است و شبها پس از افطار تا صبح بر حسین(ع) ندبه و ناله می‏کند. (43)

و در سخن دیگری است که با شهادت سیدالشهدا علیه السلام چهل روز آسمان خون گریست، زمین اشک ماتم ریخت‏با تاریکی در صبح، آسمان سرشک ماتم نشان داد با کسوف و قرمزی، کوهها تکه تکه شدند و پراکنده گردیدند و دریاها شکاف برداشتند (44) تا سوک و ماتم خود را آشکار نمایند.

و بدین سان:

در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد (45)

پی‏نوشتها:

1- کفشهای مکاشفه، احمد عزیزی، ص‏331.

2- مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص‏58; مجمع البحرین، طریحی، مجلد اول، ص‏234; فرهنگ بزرگ جامع نوین، احمد سیاح، ج‏1، ص‏108.

3- توحید مفضل، ترجمه مرحوم ملا محمد باقر مجلسی، ص‏62.

4- آیت الله حائری شیرازی، سخنرانی در دفتر رهبری، قم، روز شهادت امام صادق(ع)، 4/12/1376.

5- استاد محدثی.

6- نک: تفسیر التبیان، ج‏9، ص‏436.

7- نک: زیارت ناحیه از حضرت مهدی علیه السلام.

8- حماسه حسینی، آیت الله شهید مطهری، ج‏3، ص‏94.

9- همان، ص‏94 و95.

10- صائب تبریزی (اصفهانی).

11- یوسف/76; رک: تفسیر التبیان، ج‏6، ص‏184.

12- هود/25; رک: تفسیر کشف الاسرار، ج‏4، ص‏382.

13- قصص/22; رک: همان، ج‏7، ص‏308.

14- ص/21; رک: همان، ج‏8، ص‏342.

15- حجر/43; رک: همان، ج‏5، ص‏329.

16- نجم/60; رک: تفسیر المراغی، ج‏27، ص‏72.

17- یوسف/20; رک: تفسیر کشف الاسرار، ج‏5، ص‏32.

18- رک: تفسیر نمونه، ج‏21، ص‏179; تفسیر کشف الاسرار، ج‏9، ص‏99; تفسیر مفید، ج‏25، ص‏225.

19- دخان/29.

20- رک: تفسیر المراغی، ج‏15، ص‏109.

21- اسراء/109.

22- مجمع البیان، ج‏9، ص‏69.

23- همان.

24- تفسیر نمونه، ج‏21، ص‏179 تا 181 (با تلخیص فراوان).

25- دعای ندبه; رک: مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمی، دفتر نشر فرهنگ، ص‏980.

26- دعای ابوحمزه ثمالی; رک: همان، ص‏348.

27- سیمای کربلا، محمد صحتی سردرودی، مقدمه.

28- کامل الزیارات، ابو قولویه، بحث گریه برای امام حسین(ع).

29- کامل الزیارات، ابو قولویه، بحث گریه برای امام حسین(ع).

30- کامل الزیارات، ابو قولویه، بحث گریه برای امام حسین(ع).

31- کامل الزیارات، ابو قولویه، بحث گریه برای امام حسین(ع).

32- کامل الزیارات، ابو قولویه، بحث گریه برای امام حسین(ع).

33- کفشهای مکاشفه، ص‏315 و317 (با تلخیص بسیار).

34- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج‏44، ص‏242 و245.

35- همان، ص‏223.

36- همان، ص‏23 و243.

37- همان، ص‏225 و243.

38- همان، ص‏227 و243.

39- همان، ص‏244.

40- همان.

41- همان.

42- کامل الزیارات، بحث گریه برای امام حسین(ع).

43- کامل الزیارات، بحث گریه برای امام حسین(ع).

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ