دوشنبه 88 بهمن 19 , ساعت 11:41 صبح
نیست در قاموس جان من بغیر از دوست کس
در دلم نقشی ز روی ماه جانان است وبس
من که خورشید خیالم تا ملک پر می کشید
در ضمیرم مانده زان خورشید تنها یک قبس
من که با صد کاروان منزل به منزل گشته ام
گوش می دارم که شاید بشنوم بانگ جرس
بسکه دارم از فراقش شعله ها در سینه ام
ترسم آخرگیرد از دود جگر راه نفس
نیمه شبها گر سوی میخانه ره پیدا کنم
می زند راه مرا گه دزد ، گاهی هم عسس
رستم آن باشد که سالم بگذرد از خوان نفس
ترسم او هم باز ماند روز هیجایش فرس
(نوریا) با نور رحمانی رها از نفس شو
رحمت او گر نباشد باز مانی در قفس
قطره ای افتاده بر خاکم که سیلم آرزوست
ابر رحمت گر نبارد گم شوم در خار وخس
نوشته شده توسط باد صبا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حضرت امام رضا علیه السلام
رتبه برتر مقالات همایش دیدگاههای علوم قرآن آیت الله فاضل لنکرانی
درخواست های شب قدر
چرا شب قدر را احیا می گیریم ؟
نامگذاری شب قدر
فضیلت شب قدر
پیشینه تاریخی شب قدر
از حسین آموختیم
غم مخور
میانمار کجاست چرا قتل عام می شوند ؟
جهاد کبیر
اتمام نعمت
بیانات مقام معظم رهبری درباره حماسه 9 دی سال 88
سیزده آبان روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
غدیریه
[همه عناوین(140)][عناوین آرشیوشده]
رتبه برتر مقالات همایش دیدگاههای علوم قرآن آیت الله فاضل لنکرانی
درخواست های شب قدر
چرا شب قدر را احیا می گیریم ؟
نامگذاری شب قدر
فضیلت شب قدر
پیشینه تاریخی شب قدر
از حسین آموختیم
غم مخور
میانمار کجاست چرا قتل عام می شوند ؟
جهاد کبیر
اتمام نعمت
بیانات مقام معظم رهبری درباره حماسه 9 دی سال 88
سیزده آبان روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
غدیریه
[همه عناوین(140)][عناوین آرشیوشده]