پنج شنبه 88 آبان 21 , ساعت 5:16 عصر
چندی است که بی رویت ای یار پریشانم
با این همه آزادی زندانی هجرانم
گر از ره بیت دل یک حلقه زنی بر در
در پیش قدمهایت جان چیست که بفشانم
در هر نفسی بی تو کز سینه برآوردم
از یک دم آن جانا صد بار پشیمانم
گل نیست در آغوشم با آنکه منم بلبل
خون است که می ریزد از دیده به دامانم
از اهرمن حاسد شد خسته تن و جانم
باز آی و مدد بنما با مهر سلیمانم
چون دانه بی آفت بر خاک نهادم سر
شاید که برون آری سر سبز ز بستانم
من هیمه نیم کآتش سوزد تن و جانم را
من شاخ تر و سبزم وز باغ و گلستانم
چندی است که بی رویت ای دلبر جانانم
می سوزم و می سازم در آتش هجرانم
مدهوش تو بودم من بردند زمن دزدان
هم سیم و زرم یکجا و هم کیسه و انبانم
نوشته شده توسط باد صبا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حضرت امام رضا علیه السلام
رتبه برتر مقالات همایش دیدگاههای علوم قرآن آیت الله فاضل لنکرانی
درخواست های شب قدر
چرا شب قدر را احیا می گیریم ؟
نامگذاری شب قدر
فضیلت شب قدر
پیشینه تاریخی شب قدر
از حسین آموختیم
غم مخور
میانمار کجاست چرا قتل عام می شوند ؟
جهاد کبیر
اتمام نعمت
بیانات مقام معظم رهبری درباره حماسه 9 دی سال 88
سیزده آبان روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
غدیریه
[همه عناوین(140)][عناوین آرشیوشده]
رتبه برتر مقالات همایش دیدگاههای علوم قرآن آیت الله فاضل لنکرانی
درخواست های شب قدر
چرا شب قدر را احیا می گیریم ؟
نامگذاری شب قدر
فضیلت شب قدر
پیشینه تاریخی شب قدر
از حسین آموختیم
غم مخور
میانمار کجاست چرا قتل عام می شوند ؟
جهاد کبیر
اتمام نعمت
بیانات مقام معظم رهبری درباره حماسه 9 دی سال 88
سیزده آبان روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
غدیریه
[همه عناوین(140)][عناوین آرشیوشده]