سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا دانشمند که نادانى وى او را از پاى در آورد و دانش او با او بود او را سودى نکرد . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 89 فروردین 18 , ساعت 11:43 عصر

دوش در کوچ سحر باد صبا باز آمد
با طرب رقص کنان از سفر ناز آمد
خون شبنم به سر لاله بجوش آمده بود
موج سبز چمن و باغ به پرواز آمد
بلبل از شوق گل سرخ به شوق آمد وگفت
مژده یاران که مرا دلبر طناز آمد
مرغ تکبیر از این مژده مناجات کنان
پر و بالی زد و از شوق به آواز آمد
نور بنمود رخ از گنبد معشوقه ناز
دل غمگین مرا مونس و دمساز آمد
جان گرفت از دم آن صبح دل پژمرده
چون مسیحا نفسی با دم اعجاز آمد
(نوریا)باد صبا پیک دعای تو بود
یادم از ورد شب خواجه شیراز آمد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ