خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]
 
جمعه 88 دی 4 , ساعت 10:10 صبح

بند هفتم 

تا رأس  پاک او به سر نی مکان گرفت
لعل لبش به خواندن آیات جان گرفت
انوار  عرش  از  سر  نی تا  طلوع کرد
خورشید با خجالتی خونین جهان گرفت
قهر  خدا  به  مردم  اهل  زمین  رسید
خون خدا سراسر هفت آسمان گرفت
باز  ایستاد  از  حرکت  چرخ   چنبری
ماتم مدار گردش دور و زمان گرفت
فریاد  و  آه  و ناله  اهل  و  عیال  او
شد نفخه ای که دامن کروبیان گرفت
دریا به جنبش آمد و برخاست موج بیم
زان خنجری که حنجر لب تشنگان گرفت
عرش خدا چو در دل غمگین مؤمن است
اندوه عالمی مکان در لا مکان گرفت
آه  از دمی که خیل اسیران روان شدند
دل خسته کودکان و جگر خون زنان شدند

 


نوشته شده توسط باد صبا | نظرات دیگران [ نظر] 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ