شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

درب کنسرو بازکن برقی
+ [وبلاگ] اگر نبودي عمه ... - http://arriana.ParsiBlog.com/1532035.htm
باد صبا
سرباز بي چون وچراي خورشيد، پرستار بي وقفه کاروان نور، پدر و مادر و برادر و خواهر و همه کس اين يتيمان، عمه جان زينب، کجايي ؟ باز کودکي از کاروان جا مانده است، باز بانويي از شدت گرما و عطش، زير آوار آفتاب غش کرده است. باز يتيمي خواب آشفتهاي ديده و بهانه پدر مي‌گيرد. باز بانوي بارداري از شدت غم و سختي، امانت خود بي موقع را بر زمين نهاده است
باد صبا
عمه جان کجايي که حال برادر زاده ات دوباره دگر گون است. دوباره کودکي، خواستهاي داشته و دارند جوابش را با تازيانه مي‌دهد، عمه بيا و مثل هميشه تن نهيفت را سپر بلا کن. عمه بياو براي سومين روز، سهم اندک غذايت را بين بچه‌ها تقسيم کن.
باد صبا
عمه بيا تا نگاه استوارت، شدت غم را از چهره‌ها بزدايد، گرما بدهد به دلها. عمه بياتا از آبشار وجودت همه را سيراب کني در اين عطشناک بيابان. اگر نبودي تو عمه چه بر سر ما مي‌آمد. اگر نبودي چه کسي مي‌تواند دنباله اين کهکشان را تا عمق ظلمت اين خاک تيره، بکشاند. اگر نبودي تو عمه چه بر سر دنيا مي‌امد ؟! اگر نبودي تو، اگر نبودي ؟!
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top