پيام
+
سلام دوستان عزيز به هر حال بعد از مدتي امشب تونستم مطالب فيد هاي بعضي از شما عزيزان رو تا حدودي بخونم موفق باشيد . اين دو آيه رو مطالبش رو تازه تحقيق كردم. اگر دوست داريد به شما هم بگم لذت ببريد نظر خودتون رو راجع به اين دو آيه بنويسيد كه راجع به چه مطلبي صحبت مي كنه تدبر كنيد در قرآن موفق باشيد.
كوثرانه
89/7/10
باد صبا
آيه 78 و 79 سوره نحل وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيًْا وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفِْدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(78)
أَ لَمْ يَرَوْاْ إِلىَ الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فىِ جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(79)
باد صبا
خدا شما را از بطن مادرانتان بيرون آورد و هيچ نمىدانستيد. و برايتان چشم و گوش و دل بيافريد. شايد سپاس گوييد. (78)
آيا آن پرندگان رامشده در جو آسمان را نمىبينند؟ هيچ كس جز خدا آنها را در هوا نگاه نتواند داشت. و در اين براى مردمى كه ايمان مىآورند عبرتهاست. (79)
باد صبا
راهنمايي : اون قسمت كه بيشتر بايد راجع به اون فكر كرد اينه كه چرا ميگه براي كساني كه ايمان آوردند مايه عبرت است در حالي كه ايمان بعد از توحيد مي آيد.
باد صبا
تا هر وقت كه دوست داريد فرصت براي فكر كردن داريد . هر وقت بگيد من جواب رو مي ذارم براتون
باد صبا
بله تا حدودي سيمرغ عزيز مي شه گفت مربوطه اما مسئله فراتر از اين حرفهاست
باد صبا
چي شد آقاي علوي منتظر جوابتون هستم بقيه دوستان هم بياييد در بحث شركت بفرماييد يكي دو تا تفسير رو حداقل راجع به اين دو آيه بخونيد هرچند اينكه بهتون مي خوام بگم تو تفسير نيست پژوهش خودم از آيه است اما براي آمادگي ذهني بخونيد.
باد صبا
ممنونم از آقاي علوي بله شما درست فرمايش مي فرماييد اين مطالب از سياق آيات و معناي ظاهر آيات مي باشد باز هم از شما متشكرم.
باد صبا
اين آيات مربوط به بحث امام شناسي است. از آنجا كه اگر به كلام معصوم رجوع كنيم در مي يابيم كه خصوصا امام زمان و نياز بشر به آن را بيان مي كند كه طريق استدلال به آيه اين گونه است:
باد صبا
اول اينكه وقتي سياق آيات را بررسي مي كنيم در مورد توحيد سخن مي گويد اما نكته جالب اين است كه اولا چرا مي گويد نشانه اي باشد براي كساني كه ايمان آورده اند مگر كسي كه ايمان دارد (تازه ايمان در معناي عام شيعيان تنها بر اساس ادله به شخص شيعه صفت ايمانتعلق مي گيرد.)
باد صبا
نبايد در مرحله اول توحيد را ژذيرفته باشد تا بعد به مرحله ايمان برسد حال آنكه وقتي مثلا مي گويد به خلقت خود بنگر يا به پرندگان و آسمان و زمين مگر نه اين است كه آنها را عبرت براي توحيد قرار بده افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت
باد صبا
تازه چرا اول از خلقت سخن مي گويد بعد از پرنده مگر نه اينست كه ما مي گوييم آيات قرآن بايد با هم ارتباط داشته باشند آيا از لحاظ سياقي يعني همانگونه كه روزي پرندگان را من مي دهم روزي شما هم بدست من است همانطور كه آنان ناتوانند شما نيز هم اصلا اين همه مخلوق در آسمان و زمين چرا به پرندگان مثال زده است اين سوالات را مطرح مي كنم تا اينكه به مسئله خوب دقت كنيد.
باد صبا
حال به سراغ آيه 87 مي رويم اول سمع مفرد آمده و بقيه الفاظ بصر و فواد به صورت جمع به علت جمع بودن خود لفظ سمع است مثل كلمه قوم كه خود معنا دلالت بر جمع دارد .
باد صبا
بعد به معناي قلب فكر مي كنيم (اين معنا جنجال زيادي دارد خصوصا اگر سرچي از اينترنت بگيريد مباحث دكتر سروش اكبر گنجي در مورد واقع گرايانه نبودن الفاظ وحي و قرآن سخن رانده اند كه تا حدودي افراد را گيج مي كنند اما جواب را حتما بخوانيد )به سراغ نهج البلاغه مي رويم و تعريف قلب از ديد حضرت امير عليه السلام
باد صبا
نهج البلاغه : حكمت 108 : به رگهاي دروني انسان پاره گوشتي آويخته كه شگرف ترين اعضاي دروني اوست و آن قلب است كه چيزهايي از حكمت و چيزهايي متفاوت با آن در او وجود دارد . پس اگر اميدي در آن پديد آيد طمع خوارش گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد و اگر نوميدي بر آن چيره شود تأسف خوردن آن را از پاي در آورد .
باد صبا
اگر خشمناك شود كينه توزي آن فزوني يابد و آرام نگيرد . اگر به خشنودي دست يابد خويشتنداري را از ياد بو اگر ترس آن را فرا گيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد و اگر به گشايشي برسد دچار غفلت زدگي شود و اگر مالي به دست آورد بي نيازي آن را به سركشي كشاند و اگر مصيبت ناگواري به آن رسد بي صبري رسوايش كند و اگر به تهيدستي مبتلا گردد بلاها او را مشغول سازد
باد صبا
و اگر گرسنگي بي تابش كند ناتواني آن را از پاي در آورد و اگر زيادي سير شود سيري آن را زيان رساند . پس هرگونه كند روي براي آن زيانبار و هرگونه تند روي براي آن فساد آفرين است .
باد صبا
خوب پس قلب مركز احساسات و دريافت و تجزيه اطلاعات است البته ابزار روح براي اين كار است براي اينكه دچار اشتباه نشويد حال بشنويد حديثي از اصول كافي
باد صبا
- في أصول الكافي على بن إبراهيم عن أبيه عن الحسن بن إبراهيم عن يونس بن يعقوب قال: كان عند أبي عبد الله عليه السلام جماعة من أصحابه منهم حمران بن أعين و محمد بن أعين و محمد بن النعمان و هشام بن سالم و الطيار و جماعة فيهم هشام بن الحكم و هو شاب، فقال أبو عبد الله: يا هشام ألا تخبرني كيف صنعت بعمرو بن عبيد و كيف سألته؟
باد صبا
فقال هشام: يا بن رسول الله انى أجلك و أستحييك و لا يعمل لساني بين يديك، فقال أبو عبد الله عليه السلام: إذا أمرتكم بشيء فافعلوا، قال هشام: بلغني ما كان فيه عمرو بن عبيد و جلوسه في مسجد البصرة فعظم ذلك على و خرجت اليه و دخلت البصرة يوم الجمعة فأتيت مسجد البصرة فاذا أنا بحلقة كبيرة فيها عمرو بن عبيد
باد صبا
و عليه شملة سوداء متزرا بها من صوف و شملة مرتديا بها و الناس يسألونه، فاستفرجت الناس فأفرجوا لي ثم قعدت في آخر القوم على ركبتي، ثم قلت: ايها العالم انى رجل غريب تأذن لي في مسئلة؟ فقال لي: نعم، فقلت: أ لك عين؟ فقال: يا بنى أى شيء هذا من السؤال و شيء تراه كيف تسأل عنه؟ فقلت: هكذا مسئلتي، فقال: يا بنى سل و ان كانت مسئلتك حمقاء قلت:
باد صبا
أجبنى فيها قال لي: سل، قلت: أ لك عين؟ قال: نعم، قلت: فما تصنع بها؟ قال:
أرى بها الألوان و الأشخاص، قلت: أ لك أنف؟ قال: نعم، قلت: فما تصنع به؟
قال: أشم به الرائحة، قلت: أ لك فم؟ قال: نعم، قلت: فما تصنع به؟ قال: أذوق به الطعم. قلت: فلك اذن؟ قال: نعم. قلت: فما تصنع بها؟ قال: أسمع بها الصوت، قلت: أ لك قلب؟ قال: نعم، قلت: فما تصنع به؟
باد صبا
قال: أميز به كلما ورد على هذه الجوارح و الحواس، قلت: أ و ليس في هذه الجوارح و الحواس غنى عن القلب؟ فقال: لا، قلت: و كيف ذلك و هي صحيحة سليمة؟ فقال: يا بنى ان الجوارح إذا شكت في شيء شمته أو رأته أو ذاقته أو سمعته ردته الى القلب فيستبين اليقين و يبطل الشك، قال هشام: فقلت له: فانما أقام الله القلب لشك الجوارح؟ قال: نعم، قلت: لا بد من القلب و الألم تستيقن الجوارح؟ قال: نعم.
باد صبا
فقلت: يا با مروان فان الله تبارك و تعالى لم يترك جوارحك حتى جعل لها إماما يصحح لها الصحيح و يتيقن به ما شككت فيه و يترك هذا الخلق كلهم في حيرتهم و شكهم و اختلافهم لا يقيم لهم إماما يردون إليهم شكهم و حيرتهم و يقيم ذلك إماما لجوارحك ترد اليه حيرتك و شكك؟ قال: فسكت و لم يقل شيئا. ثم التفت الى و قال لي: أنت هشام بن الحكم؟ فقلت: لا، فقال: من جلسائه؟ قلت: لا، قال:
باد صبا
فمن أين أنت؟ قال: قلت: من أهل الكوفة، قال: فأنت إذا هو، ثم ضمني اليه و أقعدنى في مجلسه و ما زال عن مجلسه و ما نطق حتى قمت، قال: فضحك أبو عبد الله عليه السلام و قال: يا هشام من علمك هذا؟ قلت: شيء أخذته منك و ألفته، فقال: هذا و الله مكتوب في صحف إبراهيم و موسى.
باد صبا
خوب ببخشيد متن عربي رو كامل گذاشتم كه كساني كه مي خواهند استناد كنند و يا عربي رو خوب بلدند استفاده كنند كه اما معنا به طور اجمالي شخصي از امام عليه السلام پرسيد در مورد امام شناسي . حضرت رو به هشام كردند كه آن مسئله اي كه برات اتفاق افتاد رو الان بگو هشام گفت در جلسه اي بودم كه فردي راجع به امام
باد صبا
شناسي صحبت كرد گفتم اول من سوالي بپرسم تو گوش داري گفت بله گفتم باهاش چه كار مي كني گفتم مي شنوم و ال آخر با چشم مي بينم ..... تا رسيد به قلب گفت با قلب چه مي كني گفت جوارح وقتي شك مي كنند در چيزي مثل بوييدن شنيدن چشيدن ديدن و... رجوع به قلب مي دهند پس قلب يقين را ايجاد مي كند و شك را باطل مي نمايد . هشام گفت پس خداوند قلب رابراي شك جوارح اقامه كرده گفت
باد صبا
بله گفتم : پس نا چاريم كه قلب داشته باشيم . گفت بله گفتم حالا متن عربي اينجا گويا تر از زبان قاصر منه فقلت: يا با مروان فان الله تبارك و تعالى لم يترك جوارحك حتى جعل لها إماما يصحح لها الصحيح و يتيقن به ما شككت فيه و يترك هذا الخلق كلهم في حيرتهم و شكهم و اختلافهم لا يقيم لهم إماما يردون إليهم شكهم و حيرتهم و يقيم ذلك إماما لجوارحك ترد اليه حيرتك و شكك؟
باد صبا
اي ابا مروان آيا خداوند جوارح تو را بدون امام نگذاشته تا صحيح كند امور جوارح را و به يقين برساند شكيات را و از بين ببرد همه حيرت خلق را در شك و اختلافشان . آنگاه براي شما امام اقامه نكرده تا شك و حيرتتان از بين برود . يعني هر عضو قلب و امام مي خواهد انسان خليفه خدا امام نمي خواهد از حكمت او بدور است كه امام فرمود هشام اين گونه استدلال كردن را چه كسي به اتو آموخت فرمودم يا حضرت شما كه امام مايي .
باد صبا
پس معناي آيه اول خدا شما را كه ناتوان بوديد چشم و گوش و قلب را عطا كرد تا شايد شكر گزار باشيد . يعني امام را به تو ارزاني داشت.
باد صبا
اما آيه دوم شاهد مثال براي آيه اول است پرندگان را در آسمان ديده ايد با هم كوچ مي كنند به صورت صف بسته شكل خاصي را در آسمان ايجاد مي كنند و به صورت صف به صف حركت دارند. حال اگر هواپيما باشد كلي تنظيم از فرود گاه و اتاق فرمان نياز دارد تا به هم نخورند اما چه كسي اين پرندگان را در آسمان نگاه مي دارد كه اينگونه پرواز مي كنند به هم نمي خورند راه را گم نمي كنند و سر درگم نمي شوند.
باد صبا
آيا كسي جز خدا كه براي اينان ملكه و سر گروه قرار داده تا هدايت كند بقيه را و سوره سوره نحل همان زنبور كه آيا زنبور پرنده ساده هم نياز به ملكه و رهبر و امام دارد آيا تويي كه ايمان آورده اي براي اين كه گمراه نشوي نياز به هادي نداري اين هادي امام است.
باد صبا
اما شاهد مثال اين آيات سوره مباركه تبارك يا همان ملك صفحه 562 قران عثمان طه تنبلي رو كنار بگزاريد همين الان قران رو باز كنيد عين اين آيات آنجا تكرار شده است كمي تفكر كنيد
باد صبا
همه اين ايات دلالت بر امامت دارد اما به علت طولاني شدن مطلب از آن مي گذرم و فقط ارجاع كنيد به آيات 19 و 23 هر چند قبل و بعد هم كاملا در ست عين امام شناسي است مثلا همين آيه 22 كه مي گويد آيا آنكه روي صورت راه مي رود هدايت شده يا آنكه روي پا يعني مكبا علي سويا درست راه مي رود خوب يعني اگر امام نباشد تا هدايت كند شما را
باد صبا
گويا مثل فردي هستيد كه به جاي روي پا راه رفتن روي سر راه مي رود ببخشيد در پايان آيه 30 آخرين آيه را ببينيد ماء معين در همه جا يعني امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف يعني اگر اب شما همه به زمين فرو رود كيست كه براي شما آب معين بياورد يعني اگر هدايت كننده اي نباشد كيست كه مي تواند هدايت كننده برايتان بياورد پس امام زمان خود را بشناسيد .
باد صبا
خوب عزيزان عمر غنيمتي است كه فقط يكبار به انسان هديه اش مي كنند بياييد از اين هديه استفاده درست كنيم براي كسب حيات جاويد تا از آناني نباشيم كه در محضر حضرت حق نداي ارجعون ارجعون سر دهيم . به جاي بحث هايي كه سر انجام چيزي به اطلاعات انسان اضافه نمي كند چيزي بنويسيم و از امكانات طوري استفاده كنيم كه حداكثر سود را ببريم كه مباداعمر گرانمايه از كف بدهيم .
باد صبا
هر كسي هر روز يك آيه بخواند يا يك مطلب علمي يا يك مطلب پزشكي به هر حال مطالعه كند و نكته اي را براي ديگران بگزارد در همين پيامرسان عالم خواهيد شد. در پناه حضرت دوست كه جمله هستيمان از اوست موفق و مويد باشيد.و توفيق چنگ زدن به معارف بلند را پيدا كنيد.
*علي يزداني*
ممنون