سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفریده را فرمان بردن نشاید آنجا که نافرمانى آفریننده لازم آید . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 92 اردیبهشت 30 , ساعت 9:41 عصر

بسمه تعالی

 به نام خدایی که علی را آفرید و به پیغمبرش چنین فرمود : "النظر الی وجه علی عباده"

و خداوندی که او را نجات دهنده تمام بشر خواند .

و در کتاب منذر خود فرمود : إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکوة و هم راکعون

یعنی ولایت ابتدا برای خدا و پیامبرش و کسانی که ایمان آوردند و نماز به پا می دارند و در خال رکوع زکات می دهند.

یا علی جان کاسه ذهنم بس کوچکتر از آن است که علی را درک کند و آنچه به ذهن می آید هزاران هزار بار از آنی که تو هستی کمتر است. و خیال نیز با آن وسعت و شاخ و برگش که به هر کجا می خواهد می رود آن هم نمی تواند در مورد تو وسعت داشته باشد که چرا محدود هیچگاه بی نهایت را نتواند فهمیدن . ادامه مطلب...

سه شنبه 92 اردیبهشت 24 , ساعت 12:57 عصر

 


بسم الله الرحمن الرحیم


چرا ما مسلمانیم ؟ به زبانی بسیار ساده.


آیا تا به حال ساعت خلبانی دیده اید ؟ این ساعت دارای چندین دور عقربه است که هر کدام وظیفه خاصی را بر عهده دارد . اگر این ساعت خراب شود آیا ساعت ساز سر کوچه توانایی تعمیر آن را دارد . چه کسی باید این ساعت را تعمیر کند و دستور العمل برای آن بنویسید .مطمئنا جز سازنده این ساعت و نمایندگی های این ساعت سازی کسی توانایی انجام این کار را نخواهد داشت . برای یک ساعت فیزیکی ساده باید به سازنده و نمایندگانش مراجعه کرد چگونه  برای دستورالعمل روح و جسم خود به سازنده مراجعه نمی کنیم . و می گزاریم هر کسی بر روی ما تجربه کسب کند . درست مثل ساعت فروش ناشی که بر روی ساعت دیگران مهندس می شود مگر ما موش آزمایشگاهی هستیم که هر کس تز و ایده خود را بر روی ما آزمایش می کند . تا به نتیجه برسد که آیا نتیجه درست باشد یا خیر. آیا روح خراب شده ما بعد از این همه کلنجار درست خواهد شد ؟


چه کنیم ؟


خداوند متعال انسان را خلق کرده است و خود اوست که به تمام زوایای وجودی انسان آگاه است لذا تنها اوست که می تواند برای جسم و روح ما قانون بنویسد چرا که تنها اوست که به تمام سلایق و علایق ما آگاهی دارد .


خداوند متعال می فرماید: قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)طه : (فرعون) گفت: اى موسى؟ پروردگار شما کیست؟ (49).گفت: پروردگار ما همان است که خلقت هر چیزى را به آن داد و سپس هدایتش کرد (50).


خداوند متعال آفریده و خلق کرده و خود اوست که هدایت می کند . پس اگر به خداوند اعتقاد داریم که اوست که ما را خلق کرده و اوست که تنها می تواند ما را هدایت کند لذا قوانین او را بر سخنان کلیه روانشناسان و بزرگان و تز دهندگان نظیر مارکس و لنین و انیشتن و ...ترجیح می دهیم. و مسلمانی یعنی تسلیم محض پروردگار شدن و هر چه که او می گوید انجام دادن و تنها برای سلامت روح و جسم خود نیاز به این تسلیم شدن هست و الا خداوند متعال می فرماید : ان الله غنی حمید خداوند بی نیاز و حمد شده است و در این جا صفت مشبهه حمید بر وزن فعیل دلالت بر ثبوت و ودوام و استمرار دارد یعنی خداوند متعال حمد شده ثابت همیشگی و مستمر و دائمی است. چه تو او را حمد کنی و چه نکنی ؟ پس تسلیم خدا شدن یعنی سعادت انسان ، سعادت روحانی و جسمانی انسان .


و این مسلمانی تنها در دین اسلام نبوده و هر که در زمان خود در دین خود مسلمان بوده و شاهد مثال آن این آیه است که می فرماید : وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (132)بقره : و ابراهیم فرزندان خود را و یعقوب هم بدین اسلام سفارش کرده گفت: اى پسران من خدا دین را براى شما برگزید زنهار مبادا در حالى بمیرید که اسلام نداشته باشید (132)بقره .


خوب زمان اینها دین اصطلاحی اسلام نبوده اما اسلام آوردن یعنی تسلیم محض اوامر خدا بودن . حال خدا می گوید از این به بعد ، بعد از بعثت پیامبر همه به این دین روی آورید و اگر کسی تابع محض اوامر خداست باید به این دین رجوع کند لذا می بینیم دانشمندان اهل کتاب دانشمندند اما عاقل نیستند صم بکم عمی فهم لا یعقلون هستند. تعقل نمی کنند که چرا باید مسلمان باشند . اگر انسانی حتی از روی تولد و تقلید پدر و مادر مسلمان باشد اما بداند که هر آنچه خدا و نمایندگان خدا پیامبر و ائمه علیهم السلام می گویند درست است و به نفع او در حقیقت اسلام او از روی تحقیق و اعتقاد قلبی  و باطنی اوست و در این بین لجاجت و اعناد با خدا نداشته باشد روز به روز بر ایمان او افزوده خواهد شد. کسی که از عقل خود و حواس خود به چیزی اعتقاد می یابد اگر همه دنیا بگویند این چیز اشتباه است در وی تاثیر نخواهد داشت.مثل دیدن روز که اگر کسی بگوید شب است باور نخواهد داشت.و ما حق منت گزاردن بر خدا بابت اجرای اوامرش را نداریم چرا که می فرماید: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ (164)آل عمران (خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولى از خودشان در میان آنان بر انگیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد هر چند قبلا گمراهى آنان آشکار بود )(164).آل عمران


نتیجه اینکه بدون اسلام در گمراهی و ضلالت آشکار خواهیم بود.و من الله التوفیق


شنبه 92 اردیبهشت 21 , ساعت 10:1 عصر

بدانکه ماه رجب و ماه شعبان در شرافت تمامند و روایت بسیار در فضیلت انها اورده شده بلکه از حضرت رسول صلی الله علیه و اله وسلم روایت شده است :که ماه رجب ماه بزرگ خداست و ماهی در فضیلت و حرمت به ان نمیرسد وقتال با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است.کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد مستوجب خوشنودی بزرگ خدا گردد و غضب الهی از او دور گردد و دری از درهای جهنم بر او بسته گردد.


 

ادامه مطلب...

سه شنبه 92 فروردین 6 , ساعت 6:4 عصر

مطلع انوار داور فاطمه (سلام الله علیها)
پاره ی قلب پیمبر فاطمه
(سلام الله علیها)
مظهر اسرار رب العالمین
گلشن خوشبوی حیدر فاطمه
(سلام الله علیها)
آیت  نور سماوات و زمین
حق نما مشکوة انور فاطمه
(سلام الله علیها)
آیه والشّمس ِ قرآن مجید
گردد از نورش منور فاطمه
(سلام الله علیها)
سوره واللّیل خال ِ در حجاب
نقطه توحید ِ داور فاطمه
(سلام الله علیها)
آن کثیر الخیر و هم خیر کثیر
داورش نامیده کوثر فاطمه
(سلام الله علیها)
حبّ زهرا اجر پیغمبر بود
دشمنش گردیده ابتر فاطمه  
(سلام الله علیها)
هل أتی تمجیدی از ایثار او
می دهد افطار دیگر فاطمه
(سلام الله علیها)
از امیرالمؤمنین باید شنید
اسوه و میزان همسر فاطمه
(سلام الله علیها)
می شود روشن زفرزندان او
بهترین تصویر مادر فاطمه
(سلام الله علیها)
خوش ترین تحلیل در تسبیح او
مظهر الله اکبر فاطمه
(سلام الله علیها)
من اذاها قد اذانی از نبی
وای اگر گردد مکدّر فاطمه
(سلام الله علیها)
پیکرش گلبرگ و کوته عمر و بود
پایمال دست کافر فاطمه
(سلام الله علیها)
 شد زجورو و کینه ی اهل جفا  
از در و مسمار  پرپر فاطمه
(سلام الله علیها)
بود همچو مصطفی و مرتضی
(نوریا) با حق برابر فاطمه
(سلام الله علیها)


یکشنبه 91 اسفند 27 , ساعت 6:55 عصر

درطلیعه بهار هر سال و در آغازین روزهای سال جدید، همواره دعای روح‌بخش تحویل سال نو را می‌خوانیم و می‌شنویم و زبان جان را با فرازهای نورانی این دعای شریف مترنم می‌سازیم. حال نیکو است که در معنای این دعای دلنشین بیندیشیم و جان و دل خویش را با حقایق و لطایف آن زینت بخشیم. این دعای کوتاه، سرشار از معارف بلندی است که چونان چشمه زلال بر بستر دل‌های شیفته معنا جاری می‌گردد و جهانی از اسرار را جلوه‌گر می‌سازد.
در این نوشتار، کوشیده‌ایم تا به گوشه‌هایی از معارف انسان‌ساز این دعای سازنده و بالنده اشاره کنیم و از معنویات سرشار آن، توشه‌هایی چند برگیریم. ادامه مطلب...

سه شنبه 91 اسفند 22 , ساعت 3:17 عصر

به صورت خیلی خلاصه که خارج از حوصله برای خواندن نباشد باید عرض کنم
  

قضاوت درباره این که زندگیِ اجتماعی موضوع اخلاقی است یا خیر؟ به این بستگی دارد که اجتماعی زیستن را یک فعل اختیاری برای انسان تلقی کنیم یا خیر؟ در صورت اول، خود زندگیِ جمعی نیز یک موضوع اخلاقی خواهد بود ودر صورت دوم، موضوع زندگیِ جمعی، خارج از محدوده و موضوع اخلاق خواهد بود.

·        دیدگاههای مختلف درمورد جبری یا اختیاری بودن زندگی جمعی انسان:

ü     اجتماعی زیستن، یک امر جبری است.

ü     فرد، در ضمن جامعه، هیچ اصالتی از خود ندارد، بلکه تابع محض جامعه و عاری از هر گونه استقلال است ، هویت او در ضمن جامعه تحقق می‌یابد و وجودش تابعی از وجود جمع است اما جامعه دارای اصالت و وجود حقیقی است.

ü     زندگیِ اجتماعی، کم و بیش، برای فرد، اختیاری است نه جبری، و هر فرد، موجود مستقل و مختاری است که اراده، فکر و شناخت دارد و قادر است مسیرهای مختلفی را برای خود در زندگی انتخاب کند.

·        نقد دیدگاههای فوق 

ü     طبق دو دیدگاه اول ، زندگیِ اجتماعی، برای فرد، یک ضرورت طبیعی است و غیر از این، راهی برای زندگی ندارد و نتیجه‌اش این است که در حوزه اخلاق قرار نمی‌گیرد و نمی‌توان گفت که باید در جامعه باشد یا نباشد؛ زیرا انسان از این جهت که انسان است، اگر بخواهد زنده بماند و زندگی کند باید در ظرف جامعه باشد.

این دو دیدگاه با موازین و مبانیِ بینش اسلامی، همخوانی و سازگاری ندارد.

ü     چون انسان زندگیِ مستقلی دارد و به اختیار خود می‌تواند به صورت جمعی یا فردی زندگی کند ، به اندازه‌ای که در امر زندگی جمعی اختیار دارد، می‌تواند در حوزه علم اخلاق مورد بحث واقع شود.

·        خاتمه 

از آنجا که اختیاری بودن کارها متفاوت است، اخلاقی بودن آنها نیز متفاوت خواهد بود و کارهای اختیاری، تا اندازه‌ای که در اختیار انسان هستند، مورد بحث اخلاقی قرار می‌گیرند. بنابراین زندگیِ اجتماعی هم تا حدودی اختیاریِ انسان است و در همان حد که اختیاری است، اخلاقی نیز هست.

http://www.montcairo.com/uploads/1243852999(2).jpg

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/arriana/7.gif


چهارشنبه 91 اسفند 16 , ساعت 9:40 عصر

حیوانات از مهم‌ترین زیست‌بوم‌هایی‌اند که حقوق آنها بیش از هر موجود دیگری توجه مدافعان زیست‌محیطی را به خود جلب کرده است. در دهه‌های اخیر، توجه جوامع به این مطلب جلب شده است که فقط انسان‌ها از حقوق مختلف برخوردار نسیتند؛ بلکه تمام آنچه روی زمین وجود دارد، مانند کوه‌ها، دریاها و حیوانات و گیاهان نیز دارای حقوق می‌باشند. چند سالی بیش نیست که انجمن‌های حمایت از حقوق حیوانات سراسر دنیا متوجه حیوانات و حق و حقوق آنها شده‌اند و به این مسئله پرداخته‌اند. بیانیة جهانی حقوق حیوانات به طور رسمی در تاریخ 15 اکتبر 1978 در شورای مرکزی یونسکو اعلان شد. مفاد این بیانیه توسط اتحادیه بین‌المللی حقوق حیوانات در سال 1989 مورد تجدید نظر قرار گرفت و از 1990 به رئیس مجمع عمومی یونسکو تسلیم، و در همان سال منتشر شد. این بیانیة ده‌ماده‌ای بیانگر حقّ و حقوق حیوانات بر انسان و نحوة رفتار و نگهداری از آنهاست. طرفداران حقوق حیوانات معتقدند حیوانات حقوق قانونی و اخلاقی معینی‌اند که شامل حقّ مورد صدمه و آزار قرار‌داده‌نشدن آنها نیز می‌‌شود؛ در حالی‌که اسلام قرن‌ها پیش با لطافت و دقت تمام به این مسئله مهم در قرآن کریم و سایر متون دینی توجه کرده است. در این میان، حضرت علی‌(ع) در نهج‌البلاغه به شکل تقریباً برجسته و مبسوط در خطبه‌ها و نامه‌ها به موضوع موردبحث پرداخته است.

http://img.tebyan.net/big/1386/05/2387624823616612038241551851521571116011623.jpg

1-3.رعایت حقوق حیوانات توسط کارگزاران

حضرت علی‌(ع) در نامه‌ای به یکی از کارگزارانِ مسئول گرفتن زکات، ضمن تأکید بر رعایت حقوق انسان‌ها، به چگونگی رعایت حقوق حیوانات می‌پردازد:

الف) تنظیم شیوة ورود به میان حیوانات: حضرت در این باره تأکید می‌کند مانند کسی که بر رمه و حیوانات چیرگی و تسلط و قصد آزار و اذیت آنها را دارد بر آنها وارد نشو:«فَإنْ کَانَتْ لَهُ مَاشِیَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلاَ تَدْخُلْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهِ، فَإِنَّ أَکْثَرَهَا لَهُ، فَإِذَا أَتَیْتَهَا فَلاَ تَدْخُلْها دُخُولَ مُتَسَلِّط عَلَیْهِ وَلاَ عَنِیف بِهِ، وَلاَ تُنَفِّرَنَّ بَهِیمَةً وَلاَ تُفْزِعَنَّهَا...»

ب) پرهیز از جدایی‌افکندن میان حیوانات و نوزادنشان: امام در همین نامه به کارگزار خود سفارش می‌فرماید چنانچه مؤدیان زکات تمایل داشتند زکات شتر و گوسفندان را بپردازند، این‌گونه عمل کنید: «میان ماده شتر و بچة شیرخوارش جدایی میفکن، و ماده را چندان ندوشان که شیرش اندک مانَد و به بچه‌اش زیان رساند».

ج) عدالت در رفتار با حیوانات: حضرت در این خصوص می‌فرماید چنانچه از حیوان به عنوان مرکب استفاده شد، نباید آن را خسته کرد. امام‌(ع) در ادامه بر رعایت عدالت میان حیوانات نیز تأکید می‌کند: «میان آن شتر مرکوب و سایر شتران عدالت را برقرار ساز و شتر خسته را آسوده گردان و آن را که کمتر آسیب دیده یا از رفتن ناتوان گردیده آرام ران». همچنین بر تغذیه حیوانات و سیراب کردن و استراحت دادن به آنها نیز سفارش اکید می‌کند: «وَلْیُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ، وَلاَ یَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الاَْرْضِ إِلَى جَوَادِّ الطُّرُقِ، وَلْیُرَوِّحْهَا فِی السَّاعَاتِ، وَلْـیُمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ وَالاَْعْشَابِ، حَتَّى تَأْتِیَنَا بِإِذْنِ اللهِ بُدَّناً مُنْقِیَات، غَیْرَ مُتْعَبَات وَلاَ مَجْهُودَات، لِنَقْسِمَهَا عَلَى کِتَابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِیِّهِ‌علیه السلام».

به نظر می‌رسد امام بر رعایت حقوق حیواناتی که به منزلة زکات در دست کارگزارش قرار دارند، تأکید و اهتمام بیشتری دارند؛ زیرا این نوع حیوانات، اسیر آن کارگزارند و مال دیگران هستند، نه مال آن کارگزار، بنابراین، امام بیم آن داشته است چه‌بسا که کارگزار به سیری و گرسنگی و چاقی و لاغری آنها توجه نداشته باشد و به آن اهمیت ندهد. از این‌روی، امام‌(ع) بر رعایت حقوق حیواناتی که در دست غیرمالکان آنها هستند و سود مستقیمی برای نگهداری‌کنندگان ندارد، حساسیت بیشتری نشان می‌دهد. نکتة قابل توجه اینکه حضرت، حفظ و رعایت حقوق حیوانات را به نظام دینی و الهی نسبت می‌دهد و برای این کار اجر و مزد اخروی و معنوی قائل می‌شوند: «فَإِنَّ ذلِکَ أَعْظَمُ لاَِجْرِکَ، وَأَقْرَبُ لِرُشْدِکَ، إِنْ شَاءَ اللهُ».

امیر المؤمنین‌(ع) به حیوانات بیمار و شکسته‌پا و پیر و فرسوده نیز توجه دارد و از گرفتن آنها بجای زکات نهی می‌کند: زیرا این کار مستلزم حرکت دادن و طی راه‌های طولانی است و بی‌تردید چنین حیواناتی در راه اذیت خواهند شد: «وَلاَ تَأْخُذَنَّ عَوْداً، وَلاَ هَرِمَةً، وَلاَ مَکْسُورَةً، وَلاَ مَهْلُوسَةً، وَلاَ ذَاتَ عَوَار». امام علی‌(ع) به کارگزارش تأکید می‌کند که حیوانات را به فردی خیرخواه و مهربان و درستکار و امین بسپارد تا آنها را آزار ندهد: «و بر آن مگمار جز خیرخواهی مهربان، و درستکاری نگاهبان که نه بر آنان درشتی کند و زیا‌ن‌شان رساند ونه مانده‌شان سازد و نه خسته‌شان گرداند». حقوق حیوانات و عدالت نسبت به آنها در سیرة علوی تا آنجا مورد تأکید و سفارش است و اهمیت دارد که حضرت در مقابل تمام هستی و اقلیم هفتگانه، حاضر به گرفتن پوست جویی از دهان مورچه‌ای به ظلم و ناروا نیست: «وَاللهِ لَوْ أُعْطِیتُ الاَْقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلاَکِهَا، عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللهَ فِی نَمْلَة أَسْلُبُهَا جِلْبَ شَعِیرَة مَا فَعَلْتُهُ...». حضرت امیر‌(ع) در هنگام ضربت خوردنش توسط ابن‌ملجم‌لعنة‌الله‌علیه، به امام حسن‌(ع) و امام حسین‌(ع) سفارش می‌کند که پس از شهادت ایشان، بیشتر از یک ضربه را بر ابن‌ملجم نزنید و او را مُثله نکنید و سپس با اشاره به سخن پیامبر(ص)، مثله کردن را حتی نسبت به سگ هم نهی می‌کند: «انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هذِهِ، فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَة، وَلاَ یُمَثَّلُ بِالرَّجُلِ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) یَقُولُ: «إِیَّاکُمْ وَالْمُثْلَةَ وَلَوْ بَالْکَلْبِ الْعَقُورِ». در حدیثی از حضرت امیر دربارة ذبح گوسفند چنین آمده است: «گوسفند را نزد گوسفند و شتر را نزد شتر ذبح مکن؛ در حالی‌که آن دیگری به او می‌نگرد»؛ یعنی احساسات حیوانات را نیز باید در نظر گرفت. در جای دیگر نیز بر نگهداری از حیوانات، به ویژه گوسفند تأکید می‌فرماید: «بهترین چیزی که انسان در خانه برای خانوادة خود تهیه می‌کند، گوسفند است. هرکس در منزل خود گوسفندی داشته باشد، در هر روز فرشتگان خدا دو بار او را تقدیس می‌کنند».

2-3. سیرة علوی و اهتمام به پرندگان، شگفتی‌های آفرینش

پرندگان به منزلة مخلوقات خداوند و نشانه‌های خلقت بی‌بدیل خالق هستی، مورد توجه قرآن و نهج‌البلاغه قرار گرفته است. در قرآن کریم، به داستان پرندگان از قبیل هدهد، غراب (کلاغ)، طیر ابابیل و... از زوایای مختلف اشاره، و گاهی به عنوان الگوی رفتاری و پندآموز انسان معرفی شده است. در سوره مائده، پس از اینکه یکی از دو فرزندان آدم، برادر خود را به قتل می‌رساند، خداوند کلاغی را می‌فرستد تا به قاتل، روش پوشیدن و دفن جسد برادر را نشان دهد. و در نتیجه، برادر قاتل پند می‌گیرد و همان‌گونه عمل می‌کند و پشیمان می‌‌شود: «سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو(کندوکاو) می‌کرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من ناتوان‌تر از آن هستم که مانند این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان) از نادمان شد».(مائده: 31)

در نهج‌البلاغه نیز در موارد متعددی به توصیف پرندگان و نوع زندگی و پرواز آنها پرداخته شده است؛ از جمله، در خطبه 165، حضرت به وصف پرندگان، به ویژه طاووس می‌پردازد و در حقیقت با این خطبه می‌خواهد بشر را به شگفتی‌های جهان خلقت و قدرت لایزالی خالق متوجه و متنبه کند و به تفکر در ملکوت مالک هستی وادارد.

حضرت امیر در این خطبه به آفرینش شگفت جانداران و مردگان و آرام‌گرفتگان و جنبندگان، اشاره می‌کند و آنها را شاهدان روشن خلقت و صنع و قدرت خداوند می‌داند. «ابتدعهم خلقا عجیبا من حیوان و موات، و ساکن و ذی حرکات. فاقام من شواهد البیّنات علی لطیف صنعته و عظیم قدرته ما انقادت له العقول معترفة به و مسلِّمة له». سپس حضرت گونه‌گونه بودن پرندگان را به عنوان دلایل و نشانه‌های و حدانیت خداوند معرفی می‌کند: «و نعقت فی اسماعنا دلائله علی وحدانیته و ما ذرأ من مختلف صور الاطیار التی أسکنها أخادید الارض و خروق فجاجها و رواسی اعلامها من ذات اجنحة مختلفة م هیأت متبایتة...». امام(ع) در این خطبه به انواع پرندگان اشاره می‌کند: «‌دسته‌ای از این پرندگان را که فربه بودند، از بالا رفتن و سبک پریدن در آسمان باز داشت و به پرواز در نزدیکی زمین واگذاشت و مرتّب‌شان فرمود با رنگی جدا که هر یک را بود، به مهارت در قدرت و باریکی در صنعت. بر دسته‌ای از آنها یک رنگ ریخته است و رنگی دیگر بدان نیامیخته است...». امام علی‌(ع) در این خطبه به صورت جزئی‌تر و دقیق‌تر طاووس و خلقت وی را یکی از زیست‌کنندگان محیط پیرامونی انسان مطرح می‌کند: «و من اعجبها خلقا الطاووس الذی اقامه فی احکم تعدیل و نضّد الوانه فی احسن تنضید بجنانح اشرج قصبه و ذنب اطال مسبحه...». بدون شک توجه امام به جزئیات یک پرنده از قبیل پَر، دُم، بال، سر، رنگ، راه رفتن، ناز و کرشمه، کبر و غرور و حتی پیش ماده رفتنش، نگریستن به پر خویش، پوشش زیبا، قهقهه، اندوه و پاهای لاغر و سیه فام،‌ همه هزار نکتة باریک‌تر از مو دارد و اهمیت این پرندگان را به مثابه موجودات جهان خلقت می‌رساند تا بشر هم از زیبایی و دستاوردهای آنها سود ببرد و هم به تأمل و تفکر در آفرینش فرو رود و هم از آنها به طور معتدل و منطقی بهره‌برداری کند.

بدیهی است اهتمام حضرت به طاووس و دیگر پرندگان، تنبیه، هشدار و تأکیدی است بر حمایت همه‌جانبة بشر از این موجودات زیست‌محیطی و پرهیز از آزار و اذیت و تخریب و هلاک آنها. ‌ایشان بشر را به تدبر و تفکر در خلقت ریزترین موجودات دعوت می‌کند و آنها را وادار می‌‌سازد تا از ریزترین موجودات به عظمت و قدرت خالق نظام هستی پی ببرند. امام در این میان به مورچه و ملخ، به‌منزلة دو موجود ریز اشاره می‌کند:

به مورچه و کوچکی جثة آن بنگرید که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمی‌شود. نگاه کنید چگونه روی زمین راه می‌رود ... و اگر خواهی در شگفتی ملخ سخن گو که خدا برای او دو چشم سرخ با دو حدقه چنان ماه تابان آفرید و به او گوش پنهان و دهانی متناسب اندامش بخشیده است. دارای حواس نیرومند و دو دندان پیشین که گیاهان را می‌چیند و دو پای داس‌مانند که اشیاء را برمی‌دارد ... ملخ‌ها نیرومندانه وارد کشتزار می‌شوند و آنچه میل دارند می‌خورند؛ در حالی‌که تمام اندام‌شان به اندازه یک انگشت باریک نیست.

بدیهی است دقّت حضرت در توصیف این موجود و تشریح ساختمان بدن ریزترین آنها، نشانگر اهمیت این موجودات در جهان هستی است. بنابراین، همان‌گونه که قبلاً گفته شد، این موجودات زیبا و با اهمیت از این‌روی که مخلوق و مصنوع خداوندند و به دلیل ارتباطی که با او دارند و متعلق به اویند، باید مورد توجه و مهرورزی انسان قرار گیرند. انسان نیز همان‌طور که در برابر خداوند مسئول است، در برابر مخلوقات او نیز مسئولیت دارد. حضرت امیر‌(ع) موجودات و حیوانان و پرندگان و به طور کلی محیط زیست را عناصری به هم پیوسته و مکمل یکدیگر می‌داند که به رغم اختلاف‌ها و تفاوت‌ها، ارزش ذاتی یکسانی در نظام هستی دارند:

اگر اندیشه‌ات را بکار گیری تا به راز آفرینش پی برده باشی، دلایل روشن به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست؛ به جهت دقّتی که جدا جدا در آفرینش هر چیزی بکار رفته، و اختلافات و تفاوت‌های پیچده‌ای که در خلقت هر پدیده حیاتی نهفته است، همه موجودات سنگین و سبک، نیرومند و ضعیف، در اصول حیات و هستی یکسانند، و خلقت آسمان و هوا و بادها و آب یکی است.

حضرت سپس همة پدیده‌های پیرامون و زیست‌محیط را نشانه‌های روشن پروردگار می‌داند: «پس اندیشه کن در آفتاب و ماه، درخت و گیاه، آب و سنگ، و اختلاف شب و روز و جوشش دریاها، و فراوانی کوه‌ها، بلندى‏قله‏ها، و گوناگونی لغت‌ها، و تفاوت زبان‌ها که نشانه‌های روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیرکننده را نپذیرد و تدبیر‌کننده را انکار کند».

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/arriana/7.gif

 


سه شنبه 91 اسفند 15 , ساعت 11:37 صبح

سطح معلومات و افکار آدمی متفاوت است و برخی از مباحث ارزشمند وبلند عقیدتی را برای همه ی سطوح فکری نمی شود مطرح کرد و باید برای فهم و درک افکار عمومی از جاذبه های هنری ، اشعار ، ضرب المثل ها و طرح های آموزشی استفاده نمود.

خداوند در قرآن کریم و معصومین در احادیث وروایات، روش های حسی، جاذبه های هنری، ضرب المثل ها و طرح های آموزشی را فراوان به کار برده اند تا عموم طبقات مردم هدایت شوند و مباحث بلند عقیدتی را درک نمایند.

یکی از روش ها و طرح هایی که مورد توجه امام علی (ع) در نهج البلاغه می باشد ، طرح خلقت نگری است. در این شیوه ی آموزشی، امام علی (ع) انواع مخلوقات و پدیده های زیبا و شگفتی عای آفرینش را مطرح و مورد بحث وبررسی قرار می دهد و مباحث عقیدتی واخلاقی را باارزیابی پیرامون یکی ازپدیده ها آغاز می کند.

ازیک گل وزیبایی یک پرنده وازآسمان وزیبایی های آن شروع می کند وپس ازایجاد زمینه های مناسب وآمادگی فکری ، بحثی رامتناسب باآن مطرح می نماید به گونه ای که برای شنونده قابل شناخت باشد وبتواند باسرمایه ی عقل وفکر خدادادی، خود به ارزیابی و نتیجه گیری بپردازد. ودر پایان این شیوه ی آموزشی، اهداف عقیدتی را به گونه ای زیبا و قابل درک عموم به اثبات می رساند که مراحل آن عبارتند از:

1.       بحث را از یک پدیده آغاز می کند.

2.       درادامه ی بحث زیبایی ها وشگفتی های آن پدیده را به خوبی بیان کرده ، دلها را متوجه عظمت نظام آفرینش می کند.

3.       درپایان عقل ها را به نتیجه گیری درست فرا می خواند واهداف آموزشی را به اثبات می رساند.

یکی از دلایل قدرت وعظمت پروردگار عالم، آفرینش موجودات گوناگون است که هر یک از جهاتی از شگفتی خلقت را به خود اختصاص داده است که اینها راهنمای انسان ها به سوی شناخت خداوند متعال هستند.

حضرت علی (ع) می فرماید: خداوند پدیده های شگفتی ازجانداران حرکت کننده و بی جان برخی ساکت وآرام و برخی ناآرام وحرکت کننده آفریده است وشواهد ولطایف و لطافت صنعتگری وقدرت عظیم خویش به پا داشته، چنان که همه ی اندیشه ها را به اعتراف بازداشته وسر به فرمان او نهاده اند.

درگوش های ما بانگ براهین یکتایی خدا پیچیده است، به راستی هوش های ژرف اندیش وعقل های پرتلاش ، چگونه می تواند این همه ازحقایق موجود درپدیده ها را درک کند وچگونه گفتار توصیف گران به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان تواند کرد؟

انسان اگر اندکی  برپدیده های اطراف خویش به دقت نظر کند ، جلوه های بیشماری از قدرت وحکمت خالق جهان را مشاهده خواهد کردکه درعین ساکت بودن، از عظمت بی انتهای او سخن می گوید.

 مولای متقیان درسخنان خود درباره ی خلقت پدیده ها وموجودات جهان چنین می فرماید: خداوند پدیده ها را ازهیچ آفرید ونمونه ای در آفرینش نداشت تاازآن استفاده کند. و در آنچه که آفریده آثار صنعت ونشانه های حکمت او پدیدار است.

ونیز می فرماید: برای هرچیزی که آفریده حدودی قرار داده تااز شباهت به آنها ممتاز باشد. واندیشه ها نمی توانند با حد وحدود وحرکات و اعضا و ادوات اورا اندازه گیری کنند ودرباره ی او گفته نمی شود که از کی بوده است؟ و نمی توان برای او نهایتی تعیین کرد و گفت تا کی خواهد بود؟ وپیداست که نمی توان گفت از چه چیز پدید آمده است؟ (خطبه 163)

جسم نیست که جلوه کند وسپس ازمیان برود وپرده نیست تاچیزی اورااحاطه کند.

خیره شدن نگاه بندگان وتکرار الفاظ آن وپیش رفتن آنها برتپه ها وبرداشتن گام ها در شب های تار وشب های آرامی که ماه می تابد وخورشید باطلوع وغروب از پی آن در می آید و دگرگونی دوران ها و روزگاران و روی آوردن شب ها و پشت کردن روزها ، هیچکدام بر او پوشیده نیست. (خطبه 163)

امام علی (ع) به مناسبت آثاری که خداوند ازقدرت وسلطنت خود ظاهرفرموده و آنچه را از ملکوت آسمان ها وزمین به ما نشان داده ونظام اکملی که درعوالم وجود برقرار کرده، او را سپاس گفته و آثارقدرت و نظام اکمل که چشم خرد وبینش از مشاهده کیفیت آن حیران و قرین شگفتی است بلکه هر ذره ای که آفریده مایه ی حیرت و اعجاب است.

امام علی (ع) درنهج البلاغه به گونه ای به شنوندگان گوشزد می کند که آفرینش آنها بیهوده نیست و بدون هدف و مقصود نیست و خداوند آنها را مانند چهارپایان مهمل و سرخورده رها نکرده است.

سپس برای آنکه آنان را به شکر نعمت های الهی وادار و ترغیب کند ، تذکار می دهد که خداوند نعمت هایی را که به شما ارزانی داشته است می داند و به چگونگی و اندازه و شمار آنها آگاه است. (خطبه 195)

لذا حضرت می فرماید: "واستفتحوه" یعنی از او بخواهید درهای برکت و نصرت خود را بر روی شما بگشاید و می فرماید:"استنجحوه" یعنی برآمدن حاجت ها ونیازهای خود را ازاو بخواهید و "اطلبوا الیه" یعنی ازپیشگاه او درخواست کنید که شما را به راه راست وآنچه موجب خوشنودی اوست هدایت فرماید.

" واستمنحوا" یعنی کمالات لازمه ی انسانی را به شما ارزانی بدارد. و حصول اینها از طریق شکرگزاری و انجام دادن عباداتی است که به انسان آمادگی می دهد تا مشمول رحمت پروردگار گردد.(خطبه 195)

واین گونه است که خداوند با مسخر قرار دادن آسمان و زمین برای انسانِ خلیفه ی خدا برروی زمین به معرفی نعمت های دنیوی و موارد استفاده و کاربرد آنها می پردازد.

حضرت علی (ع) در نهج البلاغه پدیده های طبیعی را به لحاظ داشتن ویژگی هایی همچون زیبایی وخدمت رسانی به انسان دارای ارزش می داند و آنها را وسیله ای برای تامل وتفکر انسان برای پی بردن به قدرت و دانایی خالق هستی می داند.

هریک از پدیده ها، حجت و برهان بروجود او می باشند. اگرچه برخی مخلوقات به ظاهر ساکتند ولی بر تدبیر خداوند گویا، و نشانه های روشنی بر قدرت وحکمت او هستند.

نظم وهماهنگی دقیقی که درجهان آفرینش به چشم می خورد، جملگی حکایت از علم وقدرت بی پایان خداوند دارد که با حسابگری دقیق ، پدیده ها را با نظم و تعادل بسیار در کنار هم قرار داده و هیچ گونه نا هماهنگی بین آنها موجود نیست که برهم زننده ی آفرینش باشد.

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/arriana/7.gif


دوشنبه 91 آبان 29 , ساعت 12:0 عصر

 

ما سلوک بی خطا را ازحسین آموختیم
خودخدا داند خدا راازحسین آموختیم
سجده تسلیم بر درگاه آن ربّ  جلیل
ما خلوص بی ریا را ازحسین آموختیم
ازشهادت چیست بالاتر به نزد ذوالجلال
قرب ربّ کبریا را ازحسین آموختیم
دین و ایمان و یقین بر جمله پیغمبران
حب ختم الأنبیا را ازحسین آموختیم
در رضای خالق خود داشتی سعی بلیغ
همّت و سعی رسا را ازحسین آموختیم
تاج عزّت بر سر ما می نهد حبّ علی
ما ولای مرتضی را ازحسین آموختیم
دختر پیغمبر و زوج ولایت فاطمه است
عصمت خیر النساء را ازحسین آموختیم
خون دل خوردن به راه دین حق راازحسن
صبر درد مجتبی را ازحسین آموختیم
با شهیدان و اسیران هم نفس زین العباد
روح تسبیح و دعا را ازحسین آموختیم
حضرت باقر ز قرآن علم را داند  جهاد
علم و دین رهنما را ازحسین آموختیم
مذهب بی نقص کی بُد ار نبودی کربلا
صادق صدق وصفا را ازحسین آموختیم
او بخون پاک خود بر کند ا
صل التقاط
اجتهاد ره گشا را ازحسین آموختیم
داد درزندان هارون حضرت موسی پیام
انقلاب بی صدا را ازحسین آموختیم
تا که شد ازجورمأمون هشتمین اختر شهید
درهمه حالت رضا را ازحسین آموختیم
لحظه بخشش به راه حق بفرمودی جواد
در ره یکتا سخا را ازحسین آموختیم
گر سفارش می کند پرهیزگاری را تقی
احترام  اتقیا را ازحسین آموختیم
درمیان جمع دشمن عسکری محصور گفت
حمله برقوم دغا راازحسین آموختیم
زیر شمشیر ستم در انتظار عدل بود
انتقام از اشقیاء را ازحسین آموختیم 
تا  قیام  مهدی  موعود  باشد  منتظر
انتظار حق نما را ازحسین آموختیم
زیر شمشیر ستم هیهات منّّا الذّله گفت
ما تهاجم بر جفا را ازحسین آموختیم
از نماز ظهر عاشورا چنین فهمیده ایم
حفظ احکام خداراازحسین آموختیم
گفت از بهر عبادت امشبم مهلت دهید
ما دعا و التجا را ازحسین آموختیم
روی می پوشاندازمسکین به هنگام زکات
مرحمت بر بینوا را ازحسین آموختیم
شهد شیرین شهادت را شفا داند حسین
شربت جام شفا را ازحسین آموختیم
زنده   جاوید  باشد  کشته را ه خدا
ما چنین درس بقا را ازحسین آموختیم
چون بقای دولت جاوید ما در نیستی است
ما به راه حق فنا را از هحسین آموختیم
گفت عباس دلاور در جواب شمر دون
ای ستمگر ما وفا را ازحسین آموختیم
گفت با زینب که رمز رستگاری را بدان
صبر در هر ابتلا را ازحسین آموختیم

ادامه مطلب...

چهارشنبه 91 آبان 10 , ساعت 10:54 عصر

سلام سرزمین مقدس . سلام واژه بی پیرایه . درود بر تو ای مانا ترین جاری تاریخ شیعه .

خاک مطهر عشق، چشمه نامیرای شرف ، سرآغاز زلال ولایت، ای ابدیت یافته در شرقی ترین جغرافیای انسان ،

و ای آقای من ، امیر همه چشمهای خسته و دلهای شکسته ، موسیقی معنویت انسان ،

بالا بلندی که هیچکس قله عبودیت تو را فتح نخواهد کرد . مرد برتر تمام قرون و اعصار.

ای از ازل تا ابد ،ریشه دار ترین نخل صبوری ،ای شاهد شهید مرثیه نخوانده بر نازنینترین بانوی جهان .

پرچم ولایت مفتخر به علمداری توست .

و تشیع همیشه مرهون مروت بی بدیلت .

اینک ای ابرهای متراکم ببارید . درختان در هم فرو رفته به گردش در آیید . آوازهای سرخ در گلومانده ،شن های سر فرو برده در تشنه ترین خاک ها بنوازید.

همنوایی جاودانه ماه و خورشید دیدنیست . تلاطم یکدست قلبها و حزن شادی برانگیز چشمها مثال زدنیست .

امینی که امانتِ بر دوش نگرفته کوهها را بی دریغ بر شانه های سترو بازوان آهنین خود تحمل کرده بود اینک این موهبت بزرگ و رسالت شیرین را به علی می سپارد. به مردی که یکه تاز عرصه خیبر مردی که پاک و سرافراز و مطهر . مردی ستون خانه زهرا سلام الله علیها ،تفسیر عارفانه زهرا سلام الله علیها . اینک قرن ها از بارش خورشید علی و عطر توحیدی خدا می گذرد . اینک قرن ها از سپیدی عیدی می گذرد که تیرگی منکران را بر می آشوبد و ظلمات سینه ها را درهم می شکند و پرچم سرخ ولایت را به اهتزاز در می آورد و اینک سلام بر تو ای مرد همیشه مرد.

سلام بر تو ای مرد پیروز همیشه تاریخ .

و درود بر تو ای پدر لحظه های سرخ حقانیت شیعه .


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ